لینک
چگونه برای قوم خودمان دعا کنیم
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در حین تفکر پیرامون افراد تاثیرگزار در تاریخ مسیحیت، ذهن بسیاری از ما ایمانداران را درگیر خود میکند این است که چه چیزی باعث شده تا خداوند از برخی افراد به نحوی استفاده کند که نامشان در طول تاریخ کلیسا از ذهنها بیرون نرود و خدمات آنها همیشه به عنوان الگویی برای دیگر ایمانداران قرار گیرد.
با مطالعهی کتاب مقدس در مییابیم که اینگونه اشخاص نه تنها در عهد جدید دیده میشوند بلکه در عهد قدیم نیز میتوان نمونههای بسیار مفید و کاملی از آنها را مشاهده نمود. با مطالعهی دقیقتر این اشخاص درمییابیم که صفات مشترک بسیاری در آنها وجود داشته که باعث شده خداوند آنها را برای انجام ماموریتی خاص استفاده کند. اولین صفتی که در این اشخاص به چشم میخورد، دعا کردن است. این اشخاص (به عنوان مثال نحمیا، دانیال و… ) با اطمینان کامل به خداوند و قادر مطلق بودن او، به صورت مداوم برای قوم و سرزمینشان و یا موضوع خاص دیگری دعا میکنند.
در این مقاله قصد داریم تا بخشهای کوچکی از کتاب نحمیا را برای درک بهتر این موضوع مورد بررسی قرار دهیم.
کتاب نحمیا به احتمال بسیار زیاد در حدود سالهای ۴۰۰ تا ۴۲۰ قبل از میلاد مسیح نوشته شده است. نام نحمیا به معنای “خداوند آرامش میدهد” است. او یکی از همان اشخاصی است که خداوند در عهد قدیم از او به عنوان ابزاری نیکو برای احیای دوبارهی قوم اسرائیل و انجام کاری بسیار بزرگ استفاده میکند.
در فصل ۱ آیات ۱ الی ۱۱ آمده است:
۱-کلام نَحَمِیا ابن حَکَلْیا: در ماهِ کِسلوُ در سال بیستم، هنگامی که من در دارالّسلطنه شوشان بودم، واقع شد ۲-که حنانی، یکی از برادرانم با کسانی چند از یهودا آمدند و از ایشان دربارهی بقیهی یهودی که از اسیری باقی مانده بودند و درباره اورشلیم سؤال نمودم. ۳-ایشان مرا جواب دادند: «آنانی که آنجا در ناحیه از اسیری باقی ماندهاند، در مصیبت سخت و افتضاح میباشند و حصار اورشلیم خراب و دروازههایش به آتش سوخته شده است.» ۴-و چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریه کرده، ایامی چند ماتم داشتم و به حضور خدای آسمانها روزه گرفته، دعا نمودم. ۵-و گفتم: «آه ای یهوه، خدای آسمانها، ای خدای عظیم و مَهیب که عهد و رحمت را بر آنانی که تو را دوست میدارند و اوامر تو را حفظ مینمایند، نگاه میداری، ۶-گوشهای تو متوجّه و چشمانت گشاده شود و دعای بندهی خود را که من در این وقت نزد تو روز و شب دربارهی بندگانت بنیاسرائیل مینمایم، اجابت فرمایی و به گناهان بنیاسرائیل که به تو ورزیدهایم، اعتراف مینمایم، زیرا که هم من و هم خاندان پدرم گناه کردهایم. ۷-به درستی که به تو مخالفت عظیمی ورزیدهایم و اوامر و فرایض و احکامی را که به بندهی خود موسی امر فرموده بودی، نگاه نداشتهایم. ۸-پس حال، کلامی را که به بنده خود موسی امر فرمودی، بیاد آور که گفتی شما خیانت خواهید ورزید و من شما را در میان امّتها پراکنده خواهم ساخت. ۹-اما چون به سوی من بازگشت نمایید و اوامر مرا نگاه داشته، به آنها عمل نمایید، اگر چه پراکندگان شما در اقصای آسمانها باشند، من ایشان را از آنجا جمع خواهم کرد و به مکانی که آن را برگزیدهام تا نام خود را در آن ساکن سازم درخواهم آورد. ۱۰-و ایشان بندگان و قوم تو میباشند که ایشان را به قوّت عظیم خود و به دست قوی خویش فدیه دادهای. ۱۱-ای خداوند، گوش تو به سوی دعای بندهات و دعای بندگانت که به رغبت تمام از اسم تو ترسان میباشند، متوجّه بشود و بندهی خود را امروز کامیاب فرمایی و او را به حضور این مرد مرحمت عطا کنی.» زیرا که من ساقی پادشاه بودم.
همان گونه که در متن فوق مشخص است، نحمیا در دوران اسارت قوم اسرائیل در سرزمین پارس مشغول به کار بوده است. او آنقدر مورد اعتماد قرار گرفته بود که به مقام ساقی پادشاه پارس منصوب شده و اجازه زندگی در دربارش را یافته بود. در این زمان اشخاصی از سرزمین اسرائیل با نحمیا ملاقات میکنند و از وضعیت بسیار بد سرزمین و باقی ماندهی قوم اسرائیل در آنجا به او خبر میدهند.
موضوع قابل توجهی که دربارهی شرایط قوم اسرائیل وجود داشت فقر و تنگ دستی آنها نبود بلکه مشکلی بسیار بزرگتر گریبان آنها را گرفته بود. اسرائیل که قوم برگزیدهی خداوند بود و معجزات بسیار زیادی را در طول تاریخ خود از خداوند دیده بود و بارها توسط خود خداوند در مقابل بیگانگان محافظت شده بود، توسط دشمنانش مورد حمله قرار گرفته و به خاک و خون کشیده شده بود. این بار نه تنها کشورشان ویران شده بود بلکه آنهایی که از این حمله سهمگین جان سالم به در برده بودند نیز به اسارت و بردگی برده شده بودند. آنها به خاطر گناهانشان پراکنده شده بودند و دیگر نه رهبری داشتند و نه محلی برای پرستش خداوند.
اکنون نحمیا که از شرایط خوب اجتماعی و اقتصادی برخوردار است، متوجه شرایط اسفبار قوم و سرزمینش میشود. در عکسالعملی که نحمیا به شنیدن این خبر نشان میدهد نکتهای وجود دارد که میتوان از طریق آن به چگونگی انتخاب شدن افراد توسط خداوند برای انجام کارهای بزرگ پی برد.
در آیه ۴ آمده است که:
«و چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریه کرده، ایامی چند ماتم داشتم و
به حضور خدای آسمانها روزه گرفته، دعا نمودم.»
نحمیا به جای اینکه پس از شنیدن این خبر بگوید که من اکنون در دربار پادشاه هستم و مشکلی برای گذران زندگی خود ندارم، از شنیدن آن ناراحت شده و به دنبال راه حلی برای رفع مشکل هموطنانش میگردد و با اعتماد به خداوند، دعای خود را به حضور او میبرد. نحمیا در ادامه از خداوند میخواهد تا از او به عنوان ابزاری برای احیای قومش استفاده نماید.
در کتاب مقدس انواع مختلفی از دعا، از جمله دعای شکرگزاری، درخواست و … وجود دارد. دعای خاصی نیز به عنوان “دعای شفاعت” وجود دارد که مثل دعای شکرگزاری باید هر روز آن را به حضور خداوند برد و اطمینان داشت که خداوند پاسخ آن را خواهد داد.
نحمیا از این الگوی دعا پیروی کرده و هر روز برای مدتی نزد خداوند برای قوم خود شفاعت میکرد. برای اثبات این موضوع میتوانیم به چند آیه اشاره نماییم؛ در اولین آیه فصل یک متوجه میشویم که ملاقات نحمیا و آن اشخاص در ماه “کِسلوُ” صورت پذیرفته است. نحمیا در آیه ۴ بیان میکند که ایامی چند برای قوم اسرائیل نزد خداوند دعا مینماید. سپس در اولین آیه فصل دو مشاهده میکنیم که در ماه نیسان، خداوند به دعای نحمیا پاسخ میدهد و از پادشاه پارس برای فراهم کردن مصالح مورد نیاز نحمیا استفاده مینماید. با نگاه به تقویم یهودیان در مییابیم که بین ماه کِسلوُ و ماه نیسان، چهار ماه فاصله وجود دارد. این فاصلهی زمانی به ما نشان میدهد که دعای شفاعت، نیاز به زمان دارد و نباید از دعا نمودن نزد خداوند دلسرد شویم.
نحمیا در دعای خود الگوی صحیح برای دعای شفاعت را به ما میدهد. او در آیهی ۵ میگوید:
«و گفتم: آه ای یهوه، خدای آسمانها، ای خدای عظیم و مَهیب که عهد و رحمت را بر آنانی که تو را دوست میدارند و اوامر تو را حفظ مینمایند، نگاه میداری»
اولین موضوعی که نحمیا در دعای خود به زبان میآورد این است که خداوندا من میدانم که تو قادر مطلق و وفادار هستی؛ اطمینان دارم که عهد خود را با ایماندارانت هرگز فراموش نخواهی نمود و همچنین قدرت به انجام رساندن آن را داری.
او در ادامه میگوید:
«۶- گوشهای تو متوجّه و چشمانت گشاده شود و دعای بنده خود را که من در این وقت نزد تو روز و شب دربارهی بندگانت بنیاسرائیل مینمایم، اجابت فرمایی و به گناهان بنیاسرائیل که به تو ورزیدهایم، اعتراف مینمایم، زیرا که هم من و هم خاندان پدرم گناه کردهایم. ۷- به درستی که به تو مخالفت عظیمی ورزیدهایم و اوامر و فرایض و احکامی را که به بنده خود موسی فرموده بودی، نگاه نداشتهایم.»
هنگامی که نحمیا برای شفاعت قومش به حضور خداوند میرود، از او میخواهد که گناهان خودش و قومش را ببخشد. نکتهی قابل توجه در این آیه این است که او خودش را از قوم اسرائیل که به خاطر گناهان خود به این بلا گرفتار شدهاند جدا نمیکند، بلکه میگوید به گناهان بنیاسرائیل که به تو ورزیدهایم، اعتراف مینمایم! او حتی خودش و قوم را در مقابل گناهان نسل گذشته هم مسئول میداند و برای بخشش آن هم در مقابل خداوند دعا میکند.
نحمیا در آیه ۸ میگوید:
«۸- پس حال، کلامی را که به بندهی خود موسی امر فرمودی، بیاد آور که گفتی شما خیانت خواهید ورزید و من شما را در میان امّتها پراکنده خواهم ساخت.۹- اما چون به سوی من بازگشت نمایید و اوامر مرا نگاه داشته، به آنها عمل نمایید، اگر چه پراکندگان شما در اقصای آسمانها باشند، من ایشان را از آنجا جمع خواهم کرد و به مکانی که آن را برگزیدهام تا نام خود را در آن ساکن سازم درخواهم آورد.۱۰- و ایشان بندگان و قوم تو میباشند که ایشان را به قوّت عظیم خود و به دست قوی خویش فدیه دادهای.»
خداوند در عهد قدیم بارها به قوم اسرائیل هشدار داده بود که اگر دست از گناه نکشند و در مقابل او توبه نکنند مورد قضاوتش قرار خواهند گرفت و توسط اقوامی دیگر به اسارت برده خواهند شد. خداوند همچنین گفته بود که من به خاطر افرادی که به من ایمان دارند بار دیگر شما را از اسارت نجات خواهم داد.
نحمیا در این آیات از خداوند میخواهد تا عهد خودش دربارهی احیای دوبارهی بنیاسرائیل را به انجام برساند. نحمیا نه تنها به خداوندِ قادر مطلق ایمان داشت و دعا میکرد، بلکه از کلام او نیز به خوبی آگاهی داشت و از آن برای شفاعت قوم استفاده کرد.
«۱۱-ای خداوند، گوش تو بسوی دعای بندهات و دعای بندگانت که به رغبت تمام از اسم تو ترسان میباشند، متوجّه بشود و بنده خود را امروز کامیاب فرمایی و او را به حضور این مرد مرحمت عطا کنی.» زیرا که من ساقی پادشاه بودم.»
در این آیه نحمیا از خداوند میخواهد تا از موقعیت شغلی او استفاده کند و او را مورد رحمت پادشاه پارس قرار دهد تا از این طریق قادر باشد برای بنای دوبارهی سرزمین خود اقدام نماید. در فصل دو این اتفاق میافتد و خداوند از پادشاه پارس استفاده کرده، تمامی مصالح مورد نیاز را برای نحمیا فراهم میکند و او را برای بنای حصار روانه مینماید. نحمیا در فصل ۶ آیه ۱۶ پس از بنای حصار چنین میگوید:
«۱۶-و واقع شد که چون جمیع دشمنان ما این را شنیدند و همه امّتهایی که مجاور ما بودند این را دیدند، در نظر خود بسیار پست شدند و دانستند که این کار از جانب خدای ما به عمل آمده است.»
خداوند با استفاده از نحمیا و برکت دادن به او از طریق پادشاه پارس، کار عظیمی را به انجام میرساند و به نحوی دیوار اورشلیم را بنا میسازد که همهی امتها متوجهی قدرت خدای اسرائیل میشوند و این سبب میگردد تا یک بار دیگر نام خداوند جلال یابد.
امروز ما که با ایمان به عیسی مسیح، فرزندخواندگان خدای پدر به شمار میآییم، میتوانیم نحمیایی برای کشور خودمان باشیم و روز و شب در مقابل خداوند برای نجات مردم سرزمین خود و بنای دیوارهای خراب ایران دعا نموده و اگر همچون نحمیا از مقام خاصی در کشوری دیگر برخوردار هستیم از خداوند بخواهیم تا نه تنها از ما استفاده نماید بلکه همچون نحمیا ما را در مقابل حاکمان کشورها برکت دهد تا برای بنای دوبارهی سرزمین خودمان قدم برداریم. خداوند هرگز عهدهای خود را فراموش نخواهد نمود و آنها را به انجام خواهد رسانید اما چه نیکو و پر از برکت خواهد بود اگر هر یک از ما در انجام عهد خداوند که در کتاب ارمیا نبی فصل ۴۹ دربارهی سرزمین پدریمان ایران داده است شریک باشیم.
در کتاب استر فصل ۴ آیه ۱۳و ۱۴ درس بسیار بزرگی برای آنانی که امروز در دنیا مقامی دارند اما از آن برای برکت رساندن به سرزمین خود استفاده نمیکنند وجود دارد:
«۱۳-و مردخای گفت به اِسْتَر جواب دهید: «در دل خود فکر مکن که تو در خانهی پادشاه به خلاف سایر یهود، رهایی خواهی یافت. ۱۴-بلکه اگر در این وقت تو ساکت بمانی، راحت و نجات برای یهود از جای دیگر پدید خواهد شد. امّا تو و خاندان پدرت هلاک خواهید گشت. و کیست بداند که به جهت چنین وقت به سلطنت نرسیدهای.»
در این آیه خداوند میگوید که اگر در جایگاهی قرار دارید باید از آن برای برکت رساندن به دیگران و به مردم سرزمین خود استفاده نمایید و اگر خلاف آن را به عمل برسانید، خداوند راه برکت رساندن را از جای دیگر فراهم خواهد نمود و شما هلاک خواهید شد. همچنین اگر خداوند جایگاه خاصی را به شخصی میدهد، بر آن است تا از طریق او هدفی را به سرانجام برساند.
با مشاهدهی الگوی رفتاری و دعای نحمیا میتوانیم به حضور خداوند برویم و دعای شفاعت خود برای کشور عزیزمان ایران را به مقابل تخت پادشاهی ابدیش ببریم و ایمان داشته باشیم که او خدای قادر مطلق است و عهد خود را هرگز فراموش نکرده و در به انجام رساندن آن امین خواهد بود.
به امید روزی که آزادی سرزمین خود را با چشمان خود دیده و با تمام وجود خود لمس کنیم و در این برکت خداوند شریک باشیم تا نام خداوند در میان اقوام دیگر به واسطهی کار بزرگ او بار دیگر جلال یابد.
آمین
انستیتو کتاب مقدس پارسیان pbi.life