
در محبت خوف نیست بلکه محبت کامل خوف را بیرون میاندازد؛ …
محبت ترس را بیرون میاندازد
محبت همیشه بهترینها را برای هدفش به ارمغان میآورد و هرگز نمیخواهد صدمهای به او برسد. اگر شما شخصی را واقعاً از صمیم قلب دوست داشته باشید، بهترینها را برای او میخواهید و دوست دارید که همیشه در رابطهای خوب با او قرار داشته باشید. هرگز دوست ندارید که صدمهای به او برسد یا اتفاق بدی برایش بیفتد و هر کاری که از دستتان برآید برایش به انجام خواهید رساند. اگر مطمئن باشیم که شخصی ما را واقعاً دوست دارد، از او نمیترسیم بلکه در کنارش احساس آرامش میکنیم ولی اگر کمی شک داشته باشیم، احتیاط را چاشنی رابطهمان خواهیم کرد.
محبت ترس را بیرون میکند چون میدانیم وقتی مورد محبت قرار گرفتهایم دیگر جایی برای ترس وجود ندارد. بنابراین هرکس که محبت کامل خداوند را داشته باشد، ترس برایش از تمام هستی خارج میشود. زمانی که میدانیم خداوند ما را دوست دارد، تمامی ترسهای واقعی از بین میروند ولی زمانی که خود را در دستان شخصی میبینیم که قصد نیکویی برایمان ندارد میترسیم. زمانی که کودکی در یک فروشگاه بزرگ، والدینش را گم میکند، ترسی عجیب تمام وجودش را فرا میگیرد؛ چهره افراد برایش ناآشنا است و از همه میترسد، حتی آنانی که میخواهند کمکش کنند. این کودک میترسد به دست شخصی گرفتار شود که بخواهد به او آسیب برساند ولی به محض اینکه چهره آشنای مادرش را ببیند، میدود و خود را در آغوش او غرق میکند. او هرگز در آغوش مادرش نمیترسد چون تجربه به او آموخته است که مادر برایش بهترینها را میخواهد. پس این محبت، ترس او را از بین میبرد. زمانی که مادرش نیست، ترس وجودش را فرا میگیرد ولی چهره خندان و مشتاق مادر، ترس را از قلب او بیرون میکند.
ای پدر آسمانی، لطفاً کمکم کن که محبت تو را نسبت به خودم درک کنم تا تمام ترسهایم ناپدید شوند. برای آرامشی که فرای درک بشری است سپاسگزارم. آمین
برگرفته از آثار W. A. Tozer