رازگاهانفصل روزه(لنت)

هفته هفتم از فصل روزه(آخر)

فصل روزه (لنت)- روز چهلم

هفته مقدس؛ روز چهلم: یکشنبه هفته هفتم (یکشنبه نخل)

گفت: «به آن قریه‌ای که پیش روی شما است بروید و چون داخل آن شدید، کره الاغی بسته خواهید یافت که هیچ کس بر آن هرگز سوار نشده. آن را باز کرده بیاورید. و اگر کسی به شما گوید، چرا این را باز می‌کنید، به وی گویید خداوند او را لازم دارد.»  لوقا 19: 30-31

عیسی در حال آماده شدن برای ورود به اورشلیم در روزی است که به یکشنبه نخل معروف خواهد شد. او به شاگردانش می‌گوید که به روستا رفته و یک کرّه الاغ برایش بیاورند. گاهی در روستاهایی همچون این، اختیار یک حیوان در دست یک نفر نبود بلکه چند نفر حق استفاده از آن را داشتند. در چنین جاهایی به دلیل فقیر بودن ساکنین ممکن بود یک کرّه الاغ چند صاحب داشته باشد (آیه 33). این حیوانات معمولا برای کرایه دادن استفاده می‌شدند و کرایه کنندگان نیز اغلب یا قصد سفر داشتند و یا می‌خواستند باری را جا به جا کنند. در اینجا عیسی به آنان می‌گوید حیوانی را بیاورند که نه کسی بر آن سوار شده و نه باری را حمل کرده است. در واقع این حیوان برای کرایه دادن نبوده و به منظور حمل انسان یا بار آماده نیست. همچنین عیسی می‌گوید اگر کسی سوالی پرسید، بگویند که “خداوند آن را لازم دارد”. دانشمندان الهیات سال‌ها است که پیرامون معنای این عبارت اختلاف نظر دارند چون هیچگاه عیسی خودش را خداوند نخوانده است. برخی می‌گویند خداوند در اینجا به این معنا است که خدا به حیوان نیاز دارد ولی از طرفی می‌تواند به این معنا نیز باشد که صاحب حیوان به آن نیاز دارد. احتمالاً شاگردان وقتی این عبارت را شنیده‌اند، دریافته‌اند که معنای آن، صاحب حیوان است. شاید صاحبان آن حیوان تصوّر کرده‌اند که یکی دیگر از شریک‌هایشان، به آن نیاز دارد. در مقابل مدرکی نیز وجود ندارد که ثابت کند تمامی صاحبان آن حیوان در زمانیکه شاگردان الاغ را می‌برند در آنجا حضور نداشته‌اند. در هر صورت شاگردان می‌دانستند چه کسی الاغ را خواسته است. اگر درباره‌اش فکر کرده باشند، متوجه شده‌اند که این گفته‌ی عیسی حقیقت محض است چون او مالک همه چیز است. همه چیز از طریق عیسی خلق شده است (کولسیان 1: 16). عیسی در اینجا از طریق آن افراد به شاگردانش و به ما می‌گوید که او خالق و مالک همه چیز است. او همچنین پیش‌دانی خودش را به نمایش می‌گذارد؛ شاگردان همه چیز را همانطور که گفته شده است می‌یابند (آیه 32).

کرهّ الاغ جوان بود و هنوز کسی بر آن سوار نشده بود. چرا این جزئیات در اینجا قرار گرفته است؟ این احتمالاً به فروتنی عیسی ارتباط پیدا می‌کند به این شکل که او بر کرّه الاغ جوانی سوار می‌شود که هنوز برای صاحبانش سودی نداشته است. هنوز مطالب بسیاری در این قسمت وجود دارد که در نگاه اول به چشم نمی‌آید. در عهد قدیم، صندوق عهد که نشانه‌ی حضور خداوند همراه با قوم اسرائیل بود، توسط دشمنانشان به سرقت رفت. خداوند نیز سارقان صندوق عهد را به امراض مختلف دچار کرد تا آنکه ترسیدند آن را بیشتر نزد خود نگه داشته و خواستند آن را به اسرائیل بازگرداند. زمانی که تصمیم به این کار گرفتند، صندوق را بدون همراهی انسان و به وسیله‌ی دو گوساله‌ی جوان که هنوز از مادرشان شیر می‌خوردند و یوغی بر گردنشان قرار نگرفته بود، فرستادند. گوساله‌هایی که از مادرشان شیر می‌خورند و یوغی بر گردنشان قرار نگرفته است، به احتمال زیاد یا به خانه برمی‌گردند و یا رم کرده و به صورتی وحشیانه یوغ را از گردنشان درمی‌آورند. دلیل آنان برای انجام این کار این بود که ببینند آیا واقعاً خدا باعث بروز این امراض شده است یا خیر و در صورتی که گوساله‌ها به اسرائیل می‌رفتند اطمینان می‌یافتند که خدا این بلایا را بر سرشان آورده است. در نهایت گوساله‌ها به اسرائیل رسیدند و به عنوان قربانی برای خداوند گذرانیده شدند. می‌توانید این داستان را در اول سموئیل فصول 4 تا 6 پیدا کنید. این قسمت از نظرهای مختلفی شبیه به این داستان است. کرّه الاغی که هنوز کسی بر آن سوار نشده است، خواهد ترسید؛ بدین معنا که یا از جایش تکان نمی‌خورد و یا رم کرده و سوارش را به زمین خواهد انداخت. ولی او این کار را نمی‌کند چراکه سوارش شخصی معمولی نیست، او از صندوق عهد نیز خاص‌تر است. صندوق عهد نمایانگر حضور خداوند با قوم اسرائیل بود ولی او خودِ خدا است. کرّه الاغ در اینجا بر خلاف داستان اول سموئیل برای قربانی شدن کشته نمی‌شود بلکه عیسی قربانی خواهد شد.

شاید در آن لحظه شاگردان درباره‌ی تمامی این مسائل تفکر نکرده باشند ولی احتمالاً بعدها در تفکراتشان پیرامون مسائلی که رخ داده بود متوجه عظمت این اتفاق و نمادهایش شده باشند. در این میان، موضوع دیگری نیز وجود دارد که برای شاگردان مهم است. آنان مستقیماً از خداوند دستور گرفتند که رفته و کاری را انجام دهند نه شخصی دیگر. شاید کمی نگران شده باشند، به هر حال هر کسی می‌داند کرّه الاغی که به جایی بسته شده، از آن کسی است و اگر در هنگام باز کردن آن با مشکلی از طرف مردم مواجه شوند، باید کاری انجام دهند. شاید پاسخی که عیسی برای صاحبان کرّه الاغ فرستاده بود به نظر خیلی ساده می‌آمد و شاگردان به این فکر افتاده باشند که باید راهی بهتر از راهی که خدا گفته است پیدا کنند. آیا این کاری نیست که ما معمولاً انجام می‌دهیم؟ ما می‌گوئیم عیسی گفته است که نباید غیبت کنید ولی اگر شخص دیگری غیبت کند و من گوش کنم که نااطاعتی نیست! یا می‌گوئیم خدا گفته است باید دشمنان خود را دوست داشته باشید و برای آنانی که شما را لعنت می‌کنند برکت بطلبید ولی قطعا خداوند می‌داند خشمگین نشدن از آنانی که به ما یا به خانواده ما آسیب رسانده‌اند چقدر دشوار است. این گفتگوها در ذهن شاگردان می‌گذشت و سوالاتی نیز برایشان مطرح بود ولی با این همه رفتند و همه چیز را همانطور که عیسی گفته بود یافتند. اطاعت کردن از کلام خداوند حتی در زمانی که سوالاتی برایمان مطرح است و یا دلیل انجامش را نمی‌دانیم، به ما کمک می‌کند تا از نظر روحانی رشد کنیم. در این صورت حکمتمان پرورش یافته و اعتمادمان به مسیح عمیق‌تر می‌شود. شاگردان در آن روزها نیاز به چنین تعلیماتی داشتند همانطور که ما امروز به آنها نیاز داریم. خداوند می‌داند که چرا برای ما خوب است که وقتی ازدواج نکرده‌ایم خودمان را از نظر جنسی پاک نگه داریم حتی اگر شدیداً احساس تنهایی کنیم و یا فکر کنیم برقرار کردن چنین روابطی کاری است که همه انجام می‌دهند. خداوند می‌داند که چرا باید دشمنانمان را دوست داشته باشیم و برایشان دعا کنیم. شاید انجام دادن این کارها برای ما بی‌معنی باشد ولی زمانی که فرمان خداوند را اطاعت می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که حکمت او بسیار فراتر از درک ما بوده و همیشه بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد. می‌توانیم پیش‌دانی او نسبت به فاجعه‌ای که در پی نااطاعتی در انتظارمان است را ببینیم. همچنین او می‌داند که چطور از طریق اطاعت کردن، راهی را برای رهایی از عصبانیت و درد برایمان فراهم سازد. او بسیار بخشنده و مهربان است که این فرمان‌ها را برای حفاظت کردن از ما فراهم ساخته است.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

لوقا 19: 28-40

اول سموئیل فصول 4 تا 6

پرسشها برای اندیشیدن:

من با اطاعت کردن از فرمان‌های خداوند می‌توانم از وقوع چه فجایعی جلوگیری کنم؟

آیا بخشی در زندگیم وجود دارد که در آن از کلام خداوند اطاعت نمی‌کنم؟

دعا:

ای عیسی، تو شاه شاهان هستی! تمام هستی به واسطه تو و برای تو به وجود آمد و تو می‌دانی که چه چیزی برای ما بهترین است. خدایا به ما رحم کن چراکه اغلب فرمان‌های تو را زیر سوال می‌بریم. ما را بیشتر از روح خودت پر کن تا بتوانیم با جسارت بیشتری خواست تو را در زندگیمان برای جلال دادن تو و نیکویی خودمان اطاعت کنیم. آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و یکم

روز چهل و یکم: دوشنبه هفته هفتم

پس وارد اورشلیم شدند. و چون عیسی داخل هیکل گشت، به بیرون کردن آنانی که در هیکل خرید و فروش می‌کردند شروع نمود و تخت‌‌‌های صرافان و کرسیهای کبوترفروشان را واژگون ساخت، و نگذاشت که کسی با ظرفی از میان هیکل بگذرد، و تعلیم داده، گفت: «آیا مکتوب نیست که خانه من خانه عبادتِ تمامی امّت‌ها نامیده خواهد شد؟ اما شما آن را مغاره دزدان ساخته‌اید.» چون روسای کهنه و کاتبان این را بشنیدند، در صدد آن شدند که او را چطور هلاک سازند زیرا که از وی ترسیدند چون که همه مردم از تعلیم وی متحیر می‌بودند.  مرقس 11: 15-18

در روز دوشنبه هفته مقدس عیسی به اورشلیم بازمی‌گردد تا به معبد برود. معبد ساختمانی بسیار عظیم بود. صحن غیر یهودیان که در فضایی باز قرار داشت مساحتی در حدود 35 جریب معادل نوزده و نیم برابر یک زمین فوتبال را به خود اختصاص داده بود. خودِ معبد که شامل صحن مخصوص خانم‌ها، صحن مردان اسرائیلی و قدس الاقدس بود حدود 137 متر طول و 90 متر عرض داشت. بنابراین خودِ معبد تقریباً یک سوم مساحت صحن غیر یهودیان بود. این بسیار جالب است که خداوند فرمان داده بود صحن امت‌ها این قدر وسیع باشد.

این فضای وسیع می‌تواند نشانه‌ی خوش‌آمد گویی باشد و من تصور می‌کنم منظور خداوند نیز همین بوده است. او همیشه علاقه داشت که امت‌ها وارد خانواده‌ی خدا شوند. متاسفانه قوم اسرائیل اغلب متوجه این موضوع نمی‌شدند و گمان می‌کردند خداوند مال آنها است و نمی‌تواند رحمتش را به کس دیگری نشان دهد. آنها قصد خداوند را متوجه نمی‌شدند و به همین خاطر صحن امت‌ها را بی‌ارزش شمرده و تبدیل به بازار خرید و فروش می‌کردند. آنان همچنین با این کار شبیه به همسایه‌های بت پرستشان شده بودند. در معبدهای روم، بتها در محلی قرار داشتند که گوشت و دیگر مواد دارویی خرید و فروش می‌شد. این بی‌حرمتی به معبد مقدس خداوند که برای عبادت و پرستش مقرر شده بود، عیسی را بسیار عصبانی کرد. برخی گفته‌اند شاید صدای صرافان، خوک‌ها و دیگر حیوانات نیز باعث ناراحتی عیسی شده باشد ولی او چنین چیزی نمی‌گوید! او می‌گوید خانه‌ی خدا تبدیل به کمینگاهِ دزدان شده است. صدا همیشه باعث مختل شدن دعا نمی‌شود، در واقع بسیاری از آهنگ‌هایی که می‌خوانیم به نوعی عبادت هستند. به هر حال معبد، کتابخانه نبود که لازم باشد سکوت در آن رعایت شود بلکه محلی برای پرستش بود. متی در گزارش خود از این داستان می‌گوید بچه‌ها در معبد حضور داشتند که برای فرزند داوود فریاد هوشیعانا سرمی‌دادند (متی 21: 15). این برای عیسی مشکلی محسوب نمی‌شد بلکه تنها فریسیان حسود را می‌آزرد.

اگر غیر یهودیان و یهودیان متوسط جامعه از فروش حیوانات قربانی سودی عایدشان نمی‌شد پس چه کسی از این کار سود می‌برد؟ مشخصاً فریسیان و رهبران مذهبی! برخی از صرافان یا فروشندگانِ حیوانات که اموال رهبران مذهبی را می‌فروختند، مبلغی ناعادلانه را برای محصولاتشان طلب می‌کردند. بسیاری از مواقع، مردم حیوانات خودشان را برای قربانی به معبد می‌آوردند ولی رهبرانی مذهبی از حیواناتشان ایراد گرفته و می‌گفتند برای قربانی شدن قابل قبول نیستند و برای عوض کردن حیوانشان با یک حیوان دیگر که به گفته‌ی آنان بی‌عیب است از آنان پول طلب می‌کردند. عبارت کمینگاه دزدان که عیسی استفاده می‌کند، نقل قولی از ارمیا 7: 11 است. خداوند به ارمیا گفت که به معبد رفته و نبوّت کند که اگر مردم به سوی خدا بازگشت کرده و دیگران را محبت کنند، او به سکونت در معبد ادامه داده و اجازه می‌دهد یهودیان نیز در شهر ساکن باشند. مردم در آن زمان بت‌ها را پرستیده و سپس به حضور خداوند در معبد می‌رفتند. خداوند باید در زندگی ما اولین و مهمترین جایگاه را داشته باشد. رهبران مذهبی پول و موقعیتشان را بیشتر از خدا دوست داشتند و به همین دلیل پرستش خدا را مختل کرده بودند.

عیسی در صحبت‌هایش گفت که خانه‌ی پدر او باید خانه‌ی عبادت برای تمامی امت‌ها باشد. در عهد قدیم درباره‌ی معبد به عنوان خانه‌ی عبادتی برای همه‌ی امتها نبوت شده است. اشعیا 56: 7 می‌گوید در کوه مقدس خداوند پرستشی شادمانه بر پا خواهد بود. این آیه در ادامه می‌گوید هدایای سوختنی و قربانی بر قربانگاه خواهد بود و آنجا خانه‌ی عبادت همه‌ی مردم نامیده خواهد شد. عیسی قسمت قربانی سوختنی را جا می‌اندازد چراکه خودِ او قربانی خواهد شد. این قربانی یک بار و برای همیشه به انجام رسیده و برای هرکسی که او را بپذیرد کافی خواهد بود (عبرانیان 9: 26). یک خانه‌ی عبادت و پرستش با معبد متفاوت بوده و عیسی به صورت عملی نشان می‌دهد که چه کاری در چنین مکانی قابل قبول است. معبد برای گذراندن قربانی است و مردم چیزهایی را خرید و فروش می‌کردند که باید قربانی می‌شد. عیسی هم فروشندگان و هم صرافان را بیرون کرد و اجازه نداد کسی چیزی را در معبد حمل کند، و این شامل قربانی نیز می‌شد! به جای این عیسی از فریاد پرستش خداوند استقبال می‌کرد (مرقس 11: 17/ متی 21: 15-16). یهودیان دیگر معبدی در اورشلیم نخواهند داشت و مسیحیان نیز در معبد پرستش نخواهند کرد بلکه ما ایمانداران تبدیل به معبدِ مسیح می‌شویم که در قلبهایمان ساکن است (اول قرنتیان 3: 16؛ 6: 19-20).

اگر ما معبد خداوند هستیم، چطور باید مسیح را پرستش کنیم؟ عیسی می‌گوید معبد باید مکانی برای پرستش باشد. ما باید یک جلسه‌ی دعای دائمی را در قلبها و ذهن‌هایمان بنیان گذاری کرده و تقویت کنیم (اول تسالونیکیان 5: 17). ما باید از بت‌ها و افکار نادرست خلاص شویم تا بتوانیم قربانی‌های مقبول خداوند را آماده سازیم. برای یک مسیحی کار دشواری نیست که از یک چیز خوب، بتی برای خود بسازد. بیشتر زمانتان را صرف انجام چه کاری کرده و یا به چه چیزی فکر می‌کنید؟ خطر این وجود دارد که آن چیز تبدیل به بتی برایتان گردد. همچنین خیلی وقتها می‌خواهیم برای خداوند قربانی دهیم و با خود می‌گوییم اگر پول بیشتری را به فقرا دهم، خداوند به برنامه‌هایم برکت می‌دهد و یا اگر فقرا را سیر کنم، خداوند گناه طمع مرا خواهد بخشید ولی مسیحیت اینگونه نیست! ما نمی‌توانیم هیچ گونه قربانی قابل قبولی را در حضور خداوند قرار دهیم، هیچ چیزی نمی‌تواند کار خون عیسی را انجام دهد. زمانیکه گناه کردیم یا خطایی را مرتکب شدیم باید به حضور او برویم. واقعاً از خداوند سپاسگزاریم که عیسی مسیح را همچون هدیه‌ای سخاوتمندانه به ما داد چراکه بدون او هرگز نمی‌توانستیم وارد حضورش شویم.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

مزمور 40

پرسشها برای اندیشیدن:

بیشتر زمانم درباره‌ی چه چیزی فکر می‌کنم و یا به چه کاری می‌پردازم؟

آیا در تلاش هستم که چیزی را به عنوان قربانی به حضور خداوند ببرم تا از من بیشتر خشنود شود؟

دعا:

ای عیسی! از تو سپاسگزاریم که برای ما تبدیل به قربانی بی‌عیب شدی تا ما بتوانیم تبدیل به معبد خدا و کاهنین پادشاهی تو شده و برای همیشه تو را خدمت کنیم. کمکمان کن تا قلب‌هایمان را دیده و مراقب باشیم که پاک بوده و جلال تو را منعکس کند تا تمامی امت‌ها ببینند و بشنوند که راه و راستی و حیات در مسیح یافت می‌شود. آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و دوم

روز چهل و دوم: سه شنبه هفته هفتم

آنگاه شما را به مصیبت سپرده، خواهند کشت و جمیع امّت‌ها به جهت اسم من از شما نفرت کنند.  متی 24: 9

عیسی در سه شنبه نیز به تعلیم دادن شاگردانش ادامه می‌دهد. او به تازگی به آنان گفته که معبد تخریب خواهد شد و آنان در مقابل پرسش‌هایی مهم طرح می‌کنند؛ این وقایع چه زمانی به انجام خواهد رسید و او چه زمانی باز خواهد گشت (آیه 3). عیسی در پاسخ به آنان نبوتی دیگر می‌کند. نبوّت‌های کتاب مقدس مانند از دور نگاه کردن به کوه است. اگر از تهران به رشته کوه‌های البرز نگاه کنیم چند قلّه می‌بینیم ولی وقتی به آن نزدیک‌تر می‌شویم، جزئیات دقیق‌تر و کوه‌های بیشتری را خواهیم دید. نبوّت‌ها نیز اینگونه هستند. بعضی چیزها در نبوّت سریع به انجام می‌رسد ولی در حین به انجام رسیدن آنها متوجه می‌شویم قسمت‌های دیگر آن، بر خلاف تصور ما از یکدیگر فاصله دارند. چیزی که عیسی راجع به زمان‌های آخر می‌گوید مانند نگاه کردن از تهران به کوه البرز است و هرچه به آن نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر متوجه فاصله‌ی موجود میان وقایع موجود در آن می‌شویم.

عیسی در آیه پنج می‌گوید که بسیاری آمده و خواهند گفت که آنان مسیح هستند که بازگشته است. این اتفاق بارها در تاریخ کلیسا رخ داده است. شاید در ایران زمین زیاد نبوده باشد ولی در دیگر نقاط دنیا اتفاق افتاده است. عیسی همچنین می‌گوید جنگ‌ها و خبر جنگ‌ها را خواهید شنید ولی هنوز انتها فرا نرسیده است (آیه 6). قحطی و زمین لرزه و تمامی این اتفاقات ابتدای درد زایمان هستند (آیه 7). او سپس می‌گوید شما را دستگیر خواهند کرد. تمامی این اتفاقات در تاریخ دنیا و کلیسا رخ داده و هنوز هم رخ می‌دهد. عیسی می‌گوید برخی کشته شده و از ما متنفر خواهند بود.

ما اغلب در جمع کلیسایی فکر می‌کنیم هرچه افراد بیشتری ایمان بیاورند همه چیز بهتر خواهد شد. بسیاری از مبشرین معروف ایرانی می‌گویند اگر تعداد بیشتر از مردم ایمان بیاورند، حکومت حاضر سرنگون خواهد شد ولی این به هیچ وجه اولویت عیسی نبود. او به زمین آمد تا انسان را از قدرت شیطان و مرگ روحانی که تمامی ما پیش از شناختن عیسی اسیرش بودیم نجات دهد. عیسی خود بهترین مثال برای این آیه است؛ او یک مسیحی کامل بود! او هیچ گناهی نداشت و زندگی صمیمانه‌ای با خداوند داشت. در عوض چه اتفاقی برایش افتاد؟ برخی از او متنفر شده شکنجه‌اش کردند و در نهایت مصلوبش ساختند. هر اندازه به مسیح نزدیک‌تر شویم، سختی‌هایی از این قبیل، بیشتر در زندگیمان رخ خواهد داد.

اگرچه زندگی کردن در رابطه‌ی نزدیک با مسیح و کلیسای او درد و رنج به همراه دارد ولی بسیار خرسند کننده‌تر از زندگی تاریک دنیوی خواهد بود. به صورت طبیعی همه‌ی انسانها در طول زندگیشان مصیبت‌های مختلفی را تجربه خواهند کرد ولی آنانی که مسیح را ندارند ناامید و بدون آسایش خواهند بود. عیسی همراه با کلیسای خود رنج را متحمل شده و هرگز تنهایمان نخواهد گذاشت. تحمل رنج و سختی همراه با مسیح به جای رنج و عذاب، تشویق کننده و زیبا است. اگر زندگی ما به عنوان مسیحیان بسیار آسوده و راحت است، باید درنگ کرده و از خودمان بپرسیم که آیا این شرایط از سمت خدا است یا خیر. اگر سرمایه‌ای هنگفت، خانه‌ای راحت و اتومبیلی لوکس باعث شوند شما یک مسیحی منفعل باشید، شیطان هیچ مشکلی با آنها ندارد.

مطمئناً زمان‌های آرامش و کامیابی برای کلیسا وجود داشته و احتمالاً باز هم خواهد داشت ولی معمولاً چنین زمان‌های آرامش، پس از مصیبت‌ها و سختی‌ها فرا می‌رسند. تقریباً تمامی مسیحیان در امپراطوری روم زمان‌هایی تحت جفا قرار داشتند ولی مسیحیان در امپراطوری پارس در مقایسه با آنان بیشتر جفا کشیده و کشته شده‌اند و هم‌اکنون نیز در این سرزمین شکنجه می‌شوند. ما باید برای برقراری صلح و آرامش و آزادی قوممان دعا کنیم ولی در کنار آن باید برای داشتن شجاعت به منظور اعلام انجیل نیز دعا کنیم. البته نه به این خاطر که بنیاد کشورمان را تغییر دهد بلکه اول به این دلیل که دوستان و اقواممان را از قدرت شیطان آزاد کرده و به آنان حیات جاودانی بخشد. خداوند در نهایت قوممان را تغیر خواهد داد ولی این از طریق زندگی فداکارانه‌ی پیروان مسیح در جامعه امکان‌پذیر خواهد بود. همانطور که از طریق مرگ و قیام عیسی مسیح دنیا زیر و رو شد، از طریق جفا و مرگ مقدسین خدا نیز قوم ما به لرزه خواهد افتاد.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

متی 24: 1-14

پرسشها برای اندیشیدن:

آیا زندگی مسیحی فعالی دارم؟ آیا فرمان‌های مسیح را اطاعت کرده و خبر خوش را با دیگران در میان می‌گذارم؟

آیا کسی را می‌شناسم که به خاطر مسیح رنج کشیده باشد؟ آخرین باری که برایشان دعا کردم چه زمانی بوده است؟

دعا:

خدایا! تو گفتی در زمان‌های آخر جفاهای بسیاری خواهد بود و برخی به خاطر نام تو کشته خواهند شد. خداوندا، به ما شجاعت بده تا پیام انجیل را با وجود تمامی سختی‌ها اعلام کنیم و همراه با آن در نام تو آرامش داشته و شادی کنیم. لطفاً با آنانی باش که هم‌اکنون به خاطر مسیح در زیر حکومت‌های ستمگر و ظالم شکنجه می‌شوند. اجازه بده تا آنها تو را بهتر شناخته و از تو لذت عمیق‌تری ببرند و از طریق آنان تعداد بیشتری ایمان بیاورند. در نام عیسی مسیح، آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و سوم

روز چهل و سوم: چهارشنبه هفته هفتم

آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمی بود، نزد رؤسای کهنه رفته، گفت: «مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟» ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند و از آن وقت در صدد فرصت شد تا او را بدیشان تسلیم کند.  متی 26: 14-16

چهارشنبه هفته مقدس روزی است که یهودا تصمیم گرفت عیسی را به کاهنین اعظم بفروشد. در اناجیل گزارش فروخته شدن عیسی توسط یهودا را پس از تدهین شدنش نگاشته‌اند ولی محققین بر این باورند که تدهین عیسی یک هفته قبل از ورود مظفرانه عیسی به اورشلیم به انجام رسیده است. انجیل نویسان از قرار دادن تدهین عیسی در آنجا هدف خاصی را دنبال می‌کردند. آنان می‌خواستند خوانندگان اناجیل متوجه شوند که یهودا شخصی پول پرست بوده است. یوحنا حتی در انجیل خود نگاشته است که فقرا برای یهودا هیچ اهمیتی نداشتند و او به دلیل دزد بودنش و اینکه پول گروه در اختیارش بود و از آن برای خود برمی‌داشت گفت که عطر ریخته شده بر عیسی باید فروخته می‌شد (یوحنا 12: 6). پول دوستی خطری جدّی برای همه‌ی افرادی است که عیسی را پیروی می‌کنند. ما باید دائماً قلبمان را بررسی کنیم و مراقب باشیم که به بی‌راهه نرود.

پول دوستی تمام چیزی نیست که این متن به ما درس می‌دهد بلکه به ما می‌آموزد که باید مراقب افکارمان باشیم. سی پاره‌ی نقره تقریباً یک چهارم و یا حتی کمتر از مبلغ آن عطر بود. همچنین مبلغی که برای تسلیم عیسی پرداخت کردند توهین آمیز بود چراکه بر اساس قانون آن زمان، این کمترین مبلغی بود که در ازای کشته شدن تصادفی یک غلام توسط حیوان شخصی دیگر پرداخت می‌شد. پس اگر او سود زیادی عایدش نمی‌شود باید موضوع عمیق‌تری در این قسمت در حال رخ دادن باشد. شاید آنقدر مسیح را کوچک می‌شمرد که فکر می‌کرد از او برتر است. او به گروهی از شاگردان پیوسته بود و فکر می‌کرد عیسی می‌خواهد وضعیت اسرائیل را طریق پیروزی نظامی تغییر دهد. یا شاید فکر می‌کرد اگر عیسی را تسلیم کند، خشم او بر علیه ساختار مذهبی و سیاسی برافروخته شده و قدرت خارق‌العاده خود را برای برپایی پادشاهی خداوند در مقابل دشمنانش به کار خواهد گرفت. ما اطلاعات زیادی در دست نداریم مگر چیزهایی که متی می‌خواسته ما متوجه شویم.

سی پاره نقره در جای دیگری از کتاب مقدس نیز به چشم می‌خورد. خدا به زکریای نبی گفت که رفته و شبان گلّه‌ای شود که قرار است سلاخی شود. این نبوّت ساده‌ای نیست که به راحتی بتوان آن را فهمید ولی ایده‌ی اصلی در آن این است که شبانان خداوند که کاهنین و مشایخ هستند، قوم خداوند را آنطور که باید شبانی نمی‌کردند و به همین دلیل گوسفندان گمراه شده و به دام مرگ می‌روند. نبی ما برای انجام این کار سی پاره نقره دریافت می‌کند. در نهایت خداوند شبان دیگری را بر می‌افرازد که در کنار خدا ایستاده، قضاوت خداوند را در دست داشته و مردم نیز به قوم خداوند بدل خواهند گردید (زکریا فصول 11-13). متی طوری عمل یهودا را می‌نگارد که گویی می‌خواهد مخاطبینش نبوّت زکریا را به یاد بیاورند. یهودا سی پاره نقره را در معبد می‌اندازد و کاهنین با استفاده از آن پول، زمین کوزه‌گر را خریداری می‌کنند (متی 17: 6-7). زکریا نیز نقره‌ها را در معبد و نزد کوزه‌گر می‌اندازد (زکریا 11: 13). نبوت زکریا در فصل 12 اینطور ادامه می‌یابد که مردم به شخصی که بدنش با نیزه سوراخ شده است نگریسته و نوحه‌گری خواهند نمود تا زمانیکه در فصل 13 به عنوان قوم خداوند احیا شوند. این نبوّت در مرگ و قیام عیسی مسیح به تحقق پیوست. عیسی همان شبان نیکویی است که جانش را برای گوسفندانش فدا می‌کند (یوحنا 10: 11).

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

متی 26: 1-16

پرسشها برای اندیشیدن:

آیا در زندگی خود سعی دارم خداوند را مجبور به کاری کنم که تصور می‌کنم بهتر است؟

رابطه‌ی من با پول چطور است؟

دعا:

ای خداوندم عیسی! ممنونم که تو آن شبان نیکو هستی که جانش را برای گوسفندانش می‌دهد. متشکریم که تبدیل به قربانی برای کفاره‌ی گناهانمان گشتی. سپاسگزاریم که در مقابل خیانت ما انسانها و شرمساری صلیب ایستادگی کردی. ممنونیم که دوباره قیام کردی تا ارثیه‌ی ابدی را به ما عطا کنی. آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و چهارم

روز چهل و چهارم: پنجشنبه هفته هفتم

عیسی با اینکه می‌دانست که پدر همه چیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا می‌رود، از شام برخاست و جامه خود را بیرون کرد و دستمالی گرفته، به کمر بست.  یوحنا 13: 3-4

عیسی در بعد از ظهر روز پنجشنبه پیش از مصلوب شدنش به یاد آورد که چه کسی است. نه به این معنا که پیش از آن به یاد نداشت بلکه به این معنا که در آن روز خاص یادآوری این موضوع اهمیت ویژه‌ای داشت. او در آستانه‌ی تحقیر شدن و اهانتی بزرگ قرار دارد. دوستانش او را رها کرده و یکی از آنان به او خیانت خواهد کرد. بسیاری او را مسخره کرده و شکنجه می‌کنند و در نهایت او را خواهند کشت. او به یاد می‌آورد که از طرف خداوند آمده است و مهمتر از آن، اینکه به سمت خدا می‌رود. او به دلیل وجود این موضوع در ذهنش می‌تواند پیش رفته و اینگونه با محبت و مهربانی رفتار کند.

عیسی می‌داند که خدای پدر همه چیز را به او داده است. همه چیز در دستان عیسی بوده و او کنترل همه چیز را در اختیار دارد. او همه چیز را می‌داند؛ او پیشگویی کرده بود که یهودا به او خیانت خواهد کرد و بارها گفته بود که کشته خواهد شد. عیسی زمانهایی در هنگام انجام ماموریتش روی زمین، خود را محدود کرده و از توانایی‌های الهی خود استفاده نمی‌کرد که اینجا نیز یکی از آنها است. او اختیار همه چیز را داشت و می‌دانست که یهودا چه کاری خواهد کرد و افرادی در باغ به دنبال او خواهند آمد ولی کاری نکرد. او کاری به جز خدمت کردن آنان انجام نداد!

عیسی عبای خود را کنار گذاشت و حوله‌ای به کمر بسته و پای شاگردانش را شست. پاهایی که تمام روز در صندل بوده و در کوچه‌هایی راه رفته بودند که کثیف بوده، سیستم فاضلاب نداشته و حیوانات نیز هرجا که بودند خودشان را تخلیه می‌کردند. چنین پاهایی واقعاً کثیف و بد بو هستند. شستن پاها وظیفه‌ی بسیار پستی بود و معمولاً سطح پائین‌ترین غلام خانه آن را انجام می‌داد. رفقا نیز پای یکدیگر را نمی‌شستند و مشخصاً هیچ استادی نیز پای شاگردانش را نمی‌شست. حتی قانون آن روزهای اسرائیل نیز می‌گفت که یک یهودی نباید غلامش را مجبور به این کار کند. هیچ کسی از این کار خوشش نمی‌آمد.

عیسی پست‌ترین مسئولیتی که وجود داشت را به عهده گرفت، کاری که هیچ کس نمی‌خواست. او این کار را به این دلیل انجام داد که می‌دانست چه کسی است و به کجا می‌رود. در کتاب مقدس و از طریق عملی که عیسی مسیح انجام داد، به ما نیز به عنوان پیروان مسیح گفته شده است که چه کسی هستیم و به کجا خواهیم رفت.

در این زمانه‌ی پر تنش و مصیبت‌بار کنونی و در زمانهای جفا و سختی بسیار خوب است که به یاد داشته باشیم چه کسی هستیم و به کجا می‌رویم. ما محبوبان خداوند هستیم و او ما را در زمانیکه دشمنانش بودیم انتخاب کرد (رومیان 5: 8). ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم که محبت او نسبت به ما کم یا زیاد شود چرا که محبتش به ما بر اساس فیض است (افسسیان 2: 8-9؛ 4: 18-19). هیچ قدرت یا مشکلی نمی‌تواند ما را از خداوند یا از محبتش جدا سازد (رومیان 8: 37-39). ما شهروندان آسمان هستیم (فیلپیان 3: 20). زندگی ما با مسیح در خدا مخفی است. مسیح زندگی ما است و زمانیکه او ظاهر شود، ما نیز همراه با او در جلال ظاهر خواهیم شد (کولسیان3 : 3‌-4). ما با خداوند بوده و قادر خواهیم بود که عمیق‌تر او را بشناسیم. ما تمامی ابدیت را در آسمان و زمین جدید همراه با او زندگی خواهیم کرد (یوحنا 17: 3؛ مکاشفه 21). چیزهای بسیار دیگری نیز وجود دارد که می‌توانیم به این فهرست اضافه کنیم. اگر آنها را به خوبی نمی‌دانیم، بهتر است آنها را هر اندازه که می‌توانیم مرور کرده و فهرستمان را گسترش دهیم.

و در نهایت عیسی پست‌ترین مسئولیت را به عهده گرفت تا مردم را خدمت و محبت کند. زمانیکه جایگاهمان در مسیح و مقصد نهاییمان را متوجه شده و به یاد آوریم، به عهده گرفتن پست‌ترین و کثیف‌ترین مسئولیت‌هایی که هیچ کسی دوست ندارد انجامشان دهد به منظور خدمت کردن به دیگران برایمان راحت‌تر می‌شود. در این شرایط حتی ایستادگی کردن در مقابل رنج‌ها نیز برایمان راحت‌تر می‌شود چراکه شناخت مسیح، شادی، صلح و آرامش را با خود به همراه دارد. با خدمت کردن به دیگران و تقدیم کردن خودمان، ما تبدیل به مجرایی برای فیض و محبت خدا می‌شویم و از این طریق به دیگران کمک می‌کنیم که خداوند را بشناسند.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

هر یک از رفرنس‌های ذکر شده در بالا پیرامون هویت و مقصد نهاییمان

پرسشها برای اندیشیدن:

چه حقایق کتاب مقدسی دیگری درباره‌ی اینکه چه کسی هستم و به کجا می‌روم را می‌توانم به یاد بیاورم؟

این حقایق چگونه بر من تاثیر می‌گذارند؟

دعا:

ای خدای مهربان! متشکریم که در زمان گناهکار بودنمان ما را دعوت کردی و هرآنچه برای ورودمان به حضور تو لازم بود را به انجام رساندی. ای عیسی! سپاسگزاریم که عاشقانه از حق الهی خود برای قضاوت کردن ما گذشته و به جای آن صلیب را انتخاب کردی. متشکریم که مجازات ما را بر دوش گرفتی و مسیری را فراهم ساختی تا برای همیشه با تو باشیم. کمکمان کن که هویت و مقصد نهاییمان در مسیح را به یاد آوریم تا بتوانیم دیگران را فداکارانه خدمت کنیم. در نام عیسی مسیح، آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و پنجم

روز چهل و پنجم: جمعه هفته هفتم (جمعه صلیب)

چون عیسی سرکه را گرفت، گفت: «تمام شد.» و سر خود را پایین آورده، جان بداد.  یوحنا 19: 30

عیسی حدود شش ساعت بالای صلیب بود. او پیش از مصلوب شدن شلاق رومیان را تحمل کرد که باعث به وجود آمدن زخم‌های عمیق و خونریزی او شد به نحوی که حتی نتوانست صلیب خود که وزنی حدود 14 تا 18 کیلوگرم داشت را حمل کند. او تمسخر کاهنین اعظم و سربازان رومی و همچنین خیانت یکی از شاگردانش را تحمل کرد. اکثر شاگردانش نیز او را ترک کرده و تنها گذاشتند. ولی اکنون عمل مصلوب شدن و فدا شدنش تمام شد!

کلمات “تمام شد”، تنها برداشتی از معنای متن یونانی است. کلمه استفاده شده در متن اصلی می‌تواند به معنای “به انجام رسیدن” و “به انجام رساندن تمامی شاخه‌های فرعی یک مسئولیت مذهبی” نیز باشد. چه چیزی به انجام رسید؟ عیسی با مرگش راهی را گشود تا ما عادل شمرده شویم (دوم قرنتیان 5: 21) تا بتوانیم دسترسی مستقیم به خدا و زندگی جاویدان همراه با او داشته باشیم (عبرانیان 4: 16؛ 6: 23). مرگ دیگر نمی‌تواند عیسی را در کام خود نگاه داشته و همچنین قدرتی بر ما نخواهد داشت (اول قرنتیان 15: 55-57؛ رومیان 8: 2). عیسی برای ما زندگی جاویدان و رهایی همیشگی از گناه را به ارمغان آورد (رومیان 5: 21). او قدرت شیطان و تسلط او بر ما را در هم شکست (کولسیان 2: 15). چیزهایی که او برای ما به انجام رساند آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را در یک برگ کاغذ آورد.

عیسی کارهای بسیاری را برای ما انجام داد و گفت تمام شد و روحش را تسلیم کرد. عیسی کنترل همه چیز را تا آخرین لحظه در دست داشت. هیچ کسی جان او را نگرفت بلکه او با اراده‌ی خودش آن را تسلیم نمود. او این کار را در راستای اطاعت از پدر به انجام رساند. عیسی مسیح، پدر و روح‌القدس تصمیم گرفتند که او جانش را به عنوان کفاره برای بسیاری فدا کند. او این کار را انجام داد تا عشق و محبتش را به پدر و همچنین به انسان نشان دهد.

گاهی انسان به اعماق مخوفی از تباهی فرو می‌رود. عیسی می‌دانست چه چیزی به انجام خواهد رسید و مردم به چه روش‌های زننده و شرم‌آوری از ابتدای آفرینش رفتار کرده و خواهند کرد. او به جای اینکه انسان را به خاطر اینها قضاوت کند، با رحم و دلسوزی با ما برخورد کرد چراکه می‌دانست انسان گم شده و نمی‌تواند مسیر بازگشت به جایی که خداوند برایش در نظر گرفته است را بیابد. او قدرت شیطان در این دنیا برای فریفتن انسان و منحرف کردنش از رابطه با خداوند را می‌دید و از آن آگاهی داشت. ما به اطرافمان نگاه کرده و نفرت و بی‌رحمی انسانهایی که به یکدیگر آسیب وارد می‌کنند را می‌بینیم و به نظر می‌آید که انتهایی برای آن وجود ندارد. در مقابل، عکس‌العمل عیسی، شفقت و دلسوزی است؛ محبتی که جانش را هم فدا می‌کند. تنها چیزی که می‌تواند قدرت تاریکی را در هم بشکند، محبت است. هر کار دیگری همانند اضافه کردن هیزم به آتش عمل می‌کند ولی محبت مثل آب خنک و فراوانی است که شعله‌ها را خاموش می‌کند. ما همراه با پیروی کردن از عیسی باید تصمیم بگیریم دیگران را محبت کنیم؛ به همان شکلی که عیسی ما را محبت نمود! او خودش را فدای ما ساخت تا ما بتوانیم حیات داشته باشیم.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

یوحنا 19: 1-37

پرسشها برای اندیشیدن:

امروز چطور می‌توانم به جامعه‌ام محبت کنم؟

امروز چطور می‌توانم فداکارانه خانواده‌ام را محبت کنم؟

دعا:

ای خداوندم عیسی! متشکرم که مرا محبت کردی؛ که مسیر مخوف صلیب را در پیش گرفتی تا ما آزاد شده و بتوانیم محبت کرده و تو را پیروی کنیم. ای خداوند! کمکمان کن همسایگان و خانواده‌مان را فداکارانه محبت کنیم تا آنان بتوانند تو را در درون ما ببینند. قلبهایشان را لمس کن تا تو را دوست داشته و پرستش کنند. در نام عیسی مسیح، آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و ششم

روز چهل و ششم: شنبه هفته هفتم

و چون شام شد، از آن جهت که روز تهیه یعنی روز قبل از سَبَّت بود، یوسف نامی از اهل رامه که مرد شریف از اعضای شورا و نیز منتظر ملکوت خدا بود آمد و جرأت کرده نزد پیلاطس رفت و جسد عیسی را طلب نمود. پیلاطس تعجب کرد که بدین زودی فوت شده باشد. پس یوزباشی را طلبیده، از او پرسید که «آیا چندی گذشته وفات نموده است؟» چون از یوزباشی دریافت کرد، بدن را به یوسف ارزانی داشت. پس کتانی خریده، آن را از صلیب به زیر آورد و به آن کتان کفن کرده، در قبری که از سنگ تراشیده بود نهاد و سنگی بر سر قبر غلطانید. و مریم مجدلیه و مریم مادر یوشا دیدند که کجا گذاشته شد.  مرقس 15: 42-47

عیسی در همان روزی که مصلوب شد یعنی در روز جمعه، دفن شد. او پس از شش ساعت بر روی صلیب در بعد از ظهر جان داد. مصلوب شدن پس از تحمل شلاق رومیان به انجام می‌رسید که معمولاً بدن افراد را پاره پاره و خون آلود کرده و گاهی باعث صدمه دیدن اعضای درونی بدن شخص نیز می‌شد. بر اساس کتاب مقدس عیسی به شکلی شلاق خورده بود که قادر به حمل کردن صلیب بر روی دوشش نبود. او به صلیب میخکوب شد؛ آن میخ‌ها به جایی از دستهای او کوبیده شده بود که عصب‌هایش هر بار که نفس می‌کشید، شوک ناشی از درد را در تمام بدنش پخش می‌کرد. دلیل تعجب کردن پیلاطس از مرگ زود هنگام عیسی این بود که مرگ بر روی صلیب می‌توانست تا 24 ساعت به طول بیانجامد. درک اینکه چرا عیسی آنقدر سریع بر روی صلیب جان داد راحت بود ولی مامورین روم متوجه نشده بودند که عیسی کنترل همه چیز را در دست دارد؛ زمانیکه عیسی کارش را تمام کرد، روح خود را تسلیم نمود. در این متن می‌خوانیم یوسف جرأت کرد؛ او باید جرأت پیدا می‌کرد که بدن عیسی را طلب کند چراکه رسم حکومت روم این نبود که جسد شخص مصلوب شده را به کسی بدهند بلکه آن را روی صلیب رها می‌کردند تا همان جا تجزیه شده و درس عبرتی برای مردم باشد تا نخواهند قوانین روم را بشکنند.

مرقس می‌خواهد مخاطبانش مطمئن شوند که عیسی کاملاً جان داده است. او به همین خاطر به جزئیاتی در این زمینه می‌پردازد و ناگهان به سراغ رویدادِ رستاخیز عیسی در قبر نمی‌رود. رومیان هزاران نفر را از طریق مصلوب ساختن کشته بودند و می‌توانستند به خوبی تشخیص دهند که شخص بر روی صلیب مرده است یا نه. به همین دلیل پیلاطس از یوزباشی می‌خواهد که مرگ عیسی را تأیید کند. می‌توان گفت که پیلاطس احتمالاً باور داشته‌ است که عیسی هیچ گونه جرمی مرتکب نشده بود و می‌خواسته با تحویل دادن بدن عیسی، به نوعی دلسوزی خودش را نشان دهد. اگر پیلاطس شک داشت که عیسی می‌خواسته شورشی بر علیه حکومت روم به راه اندازد، جسد عیسی را همان جا رها می‌کرد تا فاسد شده و درس عبرتی برای آنانی باشد که قصد شورش دارند.

چون آخرین ساعات روز تهیّه، یعنی روزی که همه چیز را برای سبّت آماده می‌سازند بود، یوسف بدن عیسی را در قبری کوچک نهاد. مردم در این قبرها قرار می‌گرفتند تا بدنشان به آرامی تجزیه شده و استخوان‌هایشان باقی بماند و سپس خانواده آنها آمده و استخوان‌ها را برده و دفن می‌کردند. رسم آنها بر این بود که به خاطر بوی جسد، سنگی را بر در قبر قرار می‌دادند. قانون سبّت اینطور بود که مردم می‌بایست در آن روز استراحت کرده و کارهای عادی روزانه را انجام ندهند. اجساد در اسرائیل مومیایی نمی‌شدند بلکه با عطریات تدهین می‌شدند. آنها این کار را برای ادای احترام به شخص و همچنین کم کردن بوی بد تولید شده انجام می‌دادند. پیروان عیسی و مشخصاً زنانی که به اندازه کافی شجاع بودند تا این کار را برای عیسی انجام دهند، نمی‌توانستند در روز سبّت عطریات و روغن را برای تدهین عیسی تهیه کنند (مرقس 16: 1، لوقا 23: 54-56) چون باید استراحت می‌کردند.

روز بعد شنبه بود که سبّت محسوب می‌شد و عیسی همراه با تمام امیدها و نقشه‌های شاگردان در قبر قرار داشت. تصوّر آنها از جایگاهی که عیسی قرار بود به دست آورد با چیزی که اتفاق افتاده بود کاملاً متفاوت بود. حتی اگر می‌توانستند ایده‌هایشان پیرامون عیسی را کنار بگذارند، باز هم غرق در اندوه و غم بوده و نمی‌توانستند کاری انجام دهند. همانطور که متوجه شدید، هیچ یک از یازده شاگرد در تدفین عیسی حضور ندارند. آنان همراه با زنان در پی تدهین او نبوده و با یوسف نیز برای ملاقات با پیلاطس نرفتند. مشخصاً یوسف و زنان نیز غمگین بودند. لوقا نوشته است که یوسف در انتظار پادشاهی خداوند بود و اینطور به نظر می‌رسد که او درک درستی نسبت به نبوت کتب مقدس درباره‌ی مسیح داشت (لوقا 23: 50-51). او که از رهبران مذهبی یهود محسوب می‌شد، شخصی تحصیل‌ کرده بود ولی اطمینان نداشت که قرار است چه اتفاقی بیافتد. زنان هم غمگین بودند ولی عیسی را حتی تا زمان مرگش دنبال کردند. آنان تا پای صلیب همراه با مسیح رفته و در زمان رستاخیزش نیز حضور خواهند داشت. بدون شک شرایط برای همگی آنان طوری بود که گویی دنیا کاملاً ویران شده است.

روز شنبه اندوهی عمیق را برای شاگردان بر جای گذاشت. مسائل آنطوری که آنان انتظار داشتند رخ نداده بود. عکس‌العمل آنان نیز کاملاً متفاوت با انتظارات بود. زنان در تلاش بودند تا مراسم معمول برای شخص درگذشته را برای عیسی تدارک ببینند و پاداش قابل توجهی نیز دریافت کردند! آنان اولین افرادی بودند که رستاخیز عیسی را دیده و شنیدند. یازده شاگرد به خاطر ترسشان از یهودیان، در خانه‌ای پنهان شده و درها را قفل کرده بودند (یوحنا 20: 19). حتی یوسف و نیقودیموس که در گزارش یوحنا از این واقعه نمایان می‌شود نیز از یهودیان هراسان بودند (یوحنا 19: 38-39). حتی برخی از آن یازده نفر به پیشه‌ی قبلیشان که ماهی گیری بود بازگشتند (یوحنا 21: 3-1). ولی خداوند با تمامی آنها با فیضش ملاقات کرد. عیسی هیچ یک از آن یازده شاگرد و دیگر شاگردان پنهانی را سرزنش نکرد که چرا موضوع را متوجه نشدند. در این میان زنان بسیار بهتر از دیگران عمل کردند. در ناامیدی‌ها و دلسردی‌ها، بهترین انتخاب، کاری است که زنان انجام دادند؛ آنها سعی کردند به مسیح نزدیک بمانند. ما نیز می‌توانیم از طریق دعا نزدیک به مسیح بمانیم. زمانیکه در ناامیدی‌ها و نگرانی‌هایمان او را طلب می‌کنیم، قطعاً او را خواهیم یافت. حتی شاید همانند این زنان دریابیم که او از همین تکّه‌های شکسته شده که ما مشاهده می‌کنیم، چیزی خارق‌العاده برایمان فراهم آورده است.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

متی 27: 57-66

پرسشها برای اندیشیدن:

آیا زمانی در زندگیم وجود دارد که در آن تمام نقشه‌هایم نقش بر آب شده باشد؟ آیا می‌توانم دستان خداوند را در اتفاقی که افتاد مشاهده کنم؟

زمانی را اختصاص داده و صحنه‌ی مصلوب شدن مسیح و دفن شدنش را تصور کنید. چه احساسی دارید؟چه افکاری به ذهنتان می‌رسد؟ راجع به آنها با خداوند صحبت کنید.

دعا:

ای خدای مقدس! برای هدیه‌ی حیات تازه از طریق مصلوب شدن عیسی از تو سپاسگزاریم. لطفاً کمکمان کن که هر روز نزدیک‌تر به تو زندگی کنیم تا بتوانیم تو را در ناامیدی‌ها و پریشانی‌هایمان جلال دهیم. در نام عیسی مسیح، آمین!


فصل روزه (لنت)- روز چهل و هفتم

روز چهل و هفتم: یکشنبه هفته هفتم؛ عید قیام

و در هنگامی که به جهت اِخبار شاگردان او می‌رفتند، ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت: «سلام بر شمـا باد!» پس پیش آمـده، به قدمهای او چسبیده، او را پرستش کردند. آنگاه عیسی بدیشان گفت: «مترسید! رفتـه، برادرانـم را بگوییـد که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید.»  متی 28: 9-10

در صبح روز یکشنبه زنان به سمت جایی که عیسی دفن شده بود حرکت کردند. دیگر انجیل نویسان می‌گویند که آنان به قصد تدهین بدن عیسی رفتند. این تدهین کردن نشانی از محبت و سرسپردگی آنان به خداوندشان است ولی این را بسیار سریع از یاد می‌برند چراکه وقتی به قبر می‌رسند در آنجا یک فرشته حضور دارد‌ و همچنین محافظانی که رهبران مذهبی گماشته‌اند هراسانند (متی 27: 62-66). آن فرشته با زنان صحبت کرده و می‌گوید ترسان مباشید. فرشته به آنان اعلام می‌کند که عیسی از مردگان قیام کرده و به جلیل می‌رود و شما آنجا با او ملاقات خواهید کرد. همانطور که زنان با شادی فراوانی در حرکت بودند ناگهان با عیسی مواجه می‌شوند.

در حقیقت عیسی برای ملاقات با آنان می‌آید. این شگفت‌آور است که عیسی اول به دیدار زنان می‌آید و پیش از شاگردان با آنان ملاقات می‌کند. آیا آنان در زمان صحیح و محل مناسب حضور داشتند؟ می‌توان گفت تا حدودی بله. آنان نیازی به شنیدن دوباره‌ی پیغام نداشتند چرا که در آیات قبل فرشته پیام را به آنان اعلام کرده بود (28: 6-7). عیسی می‌خواست با آنان ملاقات کند! او می‌خواست با آنان شادی کند و بگوید که از دیدنشان خوشحال است. پیامی که فرشته به آنان داده بود اکنون برایشان نمودی واقعی و تجربی پیدا کرده بود. آنان عیسی را دیده و لمس کرده بودند. واگذار کردن مسئولیت رساندن این خبر خوش به زنان، آن هم به عنوان اولین افراد، چیزی نیست که کسی از خود درآورده باشد. در فرهنگ یهود با زنان خوب برخورد می‌شد ولی در مورد مسائل عمیق و مهم اعتقادی، آنان از جایگاهی برخوردار نبودند. اینکه ابتدا آنها شهادت رستاخیز عیسی را دادند برای مردان شرم‌آور خواهد بود.

واکنشی که آنها در مقابل عیسی نشان دادند بهترین عملی بود که می‌شد در آن شرایط انجام داد، آنها به قدم‌هایش چسبیدند! آنها با این کار مطمئن شدند که عیسی، توهّم افکارشان، یک شبح و یا چیز دیگری نیست بلکه واقعی است و پرستشش کردند و عیسی نیز پرستش آنان را پذیرفت. اگر شخصی که آنان دیدند الوهیت نداشت، آنگاه مرتکب گناه بت‌پرستی می‌شدند.

سپس عیسی به آنان گفت که نترسند. این دومین باری است که این جمله به زنان گفته می‌شود؛ ابتدا زمانی که فرشته ظاهر شد (آیه 5) و دوباره زمانی که عیسی به آنان حکم می‌کند که رفته و به برادران عیسی بگویند که آنها را در جلیل ملاقات خواهد کرد. اینکه عیسی پس از مورد خیانت قرار گرفتن و ترک شدن توسط شاگردانش کاملاً پذیرای آنها است بسیار هیجان انگیز است. آنها فقط دوستان و شاگردان او نبودند بلکه جایگاه برادری نیز داشتند. آنان با عیسی زندگی کرده بودند و تجربیات مشترکی داشتند و عیسی می‌خواهد با آنان ملاقات کند. در عهد جدید به تمامی شاگردان، برادران گفته می‌شود نه فقط به مردان. به این توجه کنید که پیش‌تر آن فرشته به زنان نیز در ملاقات جلیل اشاره کرده بود (متی 28: 7). عیس می‌خواهد با ما جشن بگیرد، او از صرف زمانش با ما لذت می‌برد و اکنون در انتظار آن جشن بزرگی است که همه‌ی ما در پادشاهی جدید در آسمان بر پا خواهیم داشت. فرستادن زنان به عنوان حاملین این پیام مهم، خبر خوشی برای تمامی ما است. عیسی با این کار راه را برای همه‌ی انسانها از هر جنسیت و جایگاهی باز کرد تا بتوانند با دیگران پیرامون مرگ و قیامش صحبت کنند. به یاد داشته باشیم خداوند امتیاز ویژه‌ای به ما ارزانی داشته است که می‌توانیم راجع به محبت عیسی مسیح با دیگران صحبت کنیم.

متن‌های پیشنهادی برای مطالعه:

متی 27: 62 تا 28: 20

پرسشها برای اندیشیدن:

خبر خوش برای دوستان و خانواده‌ام چیست؟ چطور می‌توانم آنان را برای درک آن کمک کنم؟

آیا واقعاً به این اعتقاد دارم که عیسی می‌خواهد با من ملاقات کند؟ اگر چنین است واکنش من باید چگونه باشد؟

دعا:

ای خداوند! از اینکه تو مشتاق دیدارمان هستی و ملاقات با ما بخشی از جشن تو است شگفت‌زده هستیم. سپاسگزاریم که آمدی و جانت را فدا کردی تا ما بتوانیم با تو رابطه داشته باشیم. ممنونیم که ما را در نقشه نجات خودت قرار دادی و می‌خواهی از تک تک ما برای در میان گذاشتن این خبر با دیگران استفاده کنی. کمکمان کن تا همیشه برای صحبت کردن با دیگران درباره‌ی محبتت آماده باشیم. در نام عیسی مسیح، آمین!

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا