
روز دوازدهم: یکشنبه هفته سوم
محبت بردبار … است. اول قرنتیان 13: 4
کتاب مقدس چقدر شگفتانگیز است! با اینکه بیشتر از 35 شخص مختلف آن را نگاشتهاند، آیاتش درهم تنیده شده است. این یکپارچگی موضوعی نمیتواند دلیلی به جز هدایت شدن تمامی نگارندگان توسط روح خدا داشته باشد. در اینجا پولس با الهام روح، شرحی را مبنی بر چگونگی محبت مینویسد. یوحنا نیز در رساله اولش با هدایت همان روح مینگارد که خدا محبت است (اول یوحنا 4: 8و16)؛ بدین معنا که اساس و ذات خداوند تماماً محبت است. بنابراین میتوانیم “محبت” در اول قرنتیان 13 را با “خدا” جایگزین کنیم و با استفاده از آن خداوند را توصیف کنیم. خداوند محبت است و محبت نیز بردبار، مهربان، عاری از حسد و کبر و غرور است. خداوند به دنبال نفع خود نیست، سوءظن ندارد، از ناراستی خوشحال نمیشود بلکه با راستی شادی میکند. خداوند در همه چیز صبر میکند، همه چیز را باور دارد، به همه چیز امیدوار است و همه چیز را متحمل میشود.
بهترین مثال برای محبت عیسی این است که به روی زمین آمد تا برای ما مصلوب شود. در هفتهی منتهی به مصلوب شدن او و به صورت خاص در روز پنجشنبه، اتفاقات بسیاری افتاد. آن پنجشنبه به خاطر آخرین شامی که همگی شاگردان با هم و پیش از مصلوب شدن عیسی خوردند معروف است. در حین مراسم شام، عیسی به شاگردانش گفت که میداند یکی از شاگردانش به او خیانت خواهد کرد (مرقس 14: 18). تصور کنید که میدانید قرار است یکی از نزدیکترین دوستانتان به شما پشت کند و شما را به دام مرگ بسپارد؛ چه حسی به شما دست میدهد؟ مطمئناً به آن دوستی خاتمه میدهیم و اجازه نمیدهیم آن شخص به رابطهاش با ما ادامه دهد و سعی میکنیم هر چه سریعتر پیش از اینکه بتواند به ما صدمهای بزند از او دوری کنیم. ولی عیسی در عوض به همراهی با یهودا ادامه داد و موقعیتهای بیشماری را در اختیارش گذاشت تا او را به واکنشی وفادارانه و محبتآمیز ترقیب کند. در واقع این روشی است که عیسی برای برخورد با تمامی انسانها در پیش گرفت. او بردبار است و همیشه فرصتی تازه برای تجربه کردن محبتش و برقراری رابطه به ما میدهد.
بردباری او بیانتها و محبتش بیپایان است ولی زمان ما برای دادن پاسخ مثبت به فرصتهایی که او در اختیارمان قرار داده است محدود بوده و تمام میشود، همانطور که برای یهودا تمام شد. فرصت ما برای دادن پاسخ مناسب به محبت، بردباری و مهربانی بیکران خداوند و ایمان آوردن به او تا زمانی است که حیات فیزیکی داریم ولی وقتی این زندگی پایان یافت، دیگر نیازی به ایمان نداریم چون حقیقت را مشاهده خواهیم کرد. اگر در طول حیاتمان بر روی زمین به خداوند ایمان آورده و او را محبت کرده باشیم، ملاقاتمان با خداوند لذتبخش خواهد بود و در غیر این صورت لحظات سختی را پیش رو خواهیم داشت چراکه قضاوت را بر خودمان اعلام کردهایم. در آن زمان هر زانویی در مقابل او خم شده و هر زبانی اعتراف خواهد کرد که عیسی خداوند است (فیلپیان 2: 10-11).
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
اول قرنتیان 13: 1-8
پرسشها برای اندیشیدن:
محبت خداوند را در چه قسمتهای دیگری از کتاب مقدس مشاهده میکنم؟
در کجا میتوانیم بردباری خداوند در مقابل خودمان مشاهده کنیم؟
دعا:
ای خدای محبت! تو همیشه نسبت به ما بردبار هستی. لطفاً کمکم کن تا در روزهای پیش رو بردبارتر باشم تا دیگران بردباری تو را از طریق من مشاهده کرده و برای جلال خداوند به سمت تو کشیده شوند. آمین!
روز سیزدهم: دوشنبه هفته سوم
محبت بردبار و مهربان است. اول قرنتیان 13: 4
به طور کلّی میتوان گفت که مهربانی، کیفیتی فعّال همراه با عمل دارد ولی بردباری به صورت کلّی منفعل است و تنها بدون نگرانی و تشویش منتظر میماند. مهربانی میتواند به شکل اقداماتی حسابشده در مقابل دیگران و به خصوص افرادی که با ما رفتار درستی نداشتهاند دیده شود. مهربانی همچنین میتواند در زمانی دیده شود که دیگران کاری را انجام میدهند که به مزاج ما خوش نمیآید. به عبارت دیگر زمانی مهربان هستیم که اجازه میدهیم شخص دیگری کارش را برای منفعت خودش و نه منفعت ما به انجام برساند.
ما موقعیتهای فراوانی را به خدا میدهیم تا مهربانیش را به ما نشان دهد. برخی از بهترین مثالها برای مهربانی خداوند را میتوان در اتفاقاتی که پیرامون مصلوب شدن مسیح اتفاق افتاد جستجو کرد. عیسی در مراسم شام آخر، پای شاگردانش را شست و یهودا هم در میانشان بود. عیسی آنانی را خدمت کرد که میدانست او را خواهند فروخت و این کار را بدون شکایت و غرولند انجام داد. رفتار او در مقابل یهودا، رفتاری مهربانانه بود.
ما اغلب مسیری را انتخاب میکنیم که همسو با ارادهی خداوند نیست ولی او با خشونت پاسخمان را نمیدهد بلکه در عوض محبت بیشتری نشانمان میدهد؛ او بردبار و مهربان است. او امین نیز هست تا ما را به مسیر درست هدایت کند؛ مسیری که به حیات منتهی میشود.
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
یوحنا 13: 1-11
پرسشها برای اندیشیدن:
مهربانی خداوند را در چه قسمتهای دیگری از کتاب مقدس مشاهده میکنم؟
در کجای زندگی خود میتوانم مهربانی خداوند را مشاهده کنم؟
دعا:
ای خدای دوست داشتنی! برای مهربانیت در مقابل ما گناهکاران از تو سپاسگزاریم. لطفا اجازه بده امروز قلبم از محبتت لبریز شود تا بتوانم در مقابل دیگران بردبارتر و مهربانتر باشم. آمین!
روز چهاردهم: سهشنبه هفته سوم
محبت حلیم و مهربان است؛ محبت حسد نمیبرد؛ محبت کبر و غرور ندارد؛ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود؛ خشم نمیگیرد و سوظن ندارد؛ از ناراستی خوشوقت نمیگردد، ولی با راستی شادی میکند؛ در همه چیز صبر میکند و همه را باور مینماید؛ در همه حال امیدوار میباشد و هر چیز را متحمل میباشد.
در این متن پیش از اینکه به چیزهایی که محبت انجام میدهد اشاره کند، دربارهی چیزهایی صحبت میکند که محبت نمیتواند باشد. بد بودن چیزهایی که در این لیست به آن اشاره شده، کاملاً واضح و مشخص است. اشخاص حسود، در واقع به چیزهایی علاقه دارند که از آنشان نیست. انسانهای مغرور میخواهند چیزی را دربارهی خودشان به نمایش بگذارند تا حس برتر بودن کنند. کتاب مقدس آشکارا به ما میآموزد که هویت خودمان را بر اساس چیزی بنا کنیم که او دربارهی ما میگوید نه دستآوردهای خودمان و نه هیچ چیز پوچ دیگر.
تکبر یا غرور در رابطهی مستقیم با “به خود بالیدن” است. هیچ یک از ما بهتر از دیگری نیست. مسیح به این دلیل برای همهی انسانها جانش را داد که همه گناهکار هستند. همچنین محبت رفتار ناپسندیده ندارد. کلمهای که در یونانی برای این مورد استفاده شده است، به ندرت در جاهای دیگر عهد جدید به چشم میخورد و به همین دلیل توصیف دقیق آن دشوار است ولی اینطور به نظر میآید که به اعمال شرمآور و ناپسند یا رفتارهای نامناسب اشاره دارد. به صورت کلّی داشتن اطوار ناپسندیده بر اساس کتاب مقدس به رفتارهایی گفته میشود که موجب انحراف از پرستش خداوند و عدم علاقه مردم به شناختن مسیح است.
محبت بر راههای خودش پافشاری نمیکند و به فکر خودش نیست بلکه از خود گذشته است و دوست ندارد چیزی کسب کند. همانند مسیح که خواستههای خودش را اعلام داشت ولی آنها را مطیع خواست خدا کرد (متی 26: 36-42). همچنین محبت خمشگین نمیشود زیرا صبور است و به دنبال چیزی برای خودش نیست بلکه در پی بخشیدن به دیگران است. محبت نمیرنجد چون اشتباهاتی که در حقش انجام شده را فراموش میکند. همانند مسیح که گناهان ما را آنچنان که شرق از غرب دور است، از ما دور میسازد (مزمور 103: 12). محبت هرگز از ناراستی شاد نمیگردد. این مشخصاً به معنای چشمپوشی کردن از ناراستیها به دلیل داشتنِ محبت نیست بلکه به معنای شاد شدن در زمانیست که راستی و حقیقت وجود دارد.
در آیه 7 دوباره راجع به این صحبت میکند که محبت چه چیزهایی هست. محبت در همه چیز صبر میکند؛ کلمه یونانی آن به معنای پوشاندن است. اگر به متن توجه کنیم، در این باره صحبت میکند که محبت از ناراستی شاد نمیشود و آن را تایید هم نمیکند بلکه راستی را تشویق میکند و اشتباهات را از دید دیگران و خطر سخنچینی مخفی میدارد. زمانیکه خطایی در حضور خداوند اعلام میشود، میتوانیم اطمینان داشته باشیم که کاملاً با خون او پوشیده شده است و نباید در معرض نمایش عموم قرار گیرد. محبت همچنین دیگران را باور دارد؛ راجع به دیگران فکر بد نمیکند بلکه ایمان دارد که نیکویی میتواند از همه برآید. در نهایت محبت امیدوار بوده و استوار است. امیدوار است که چیزی نیکو برای دیگران اتفاق بیفتد و در تلاش است تا آنها را برای رسیدن به آن کمک کند.
این آیات برای ارزیابی خودمان و اینکه ببینیم آیا خداوند را به خوبی پیروی میکنیم یا خیر فوقالعاده هستند. امروز زمانی را اختصاص دهید و بررسی کنید که آیا امروز یا این هفته کسی را محبت کردهاید یا خیر. اگر پاسختان مثبت بود به دلیل فیض خداوند به شما بوده است و اگر پاسختان منفی بود به این دلیل است که تلاش کردید با قدرت خودتان پیش روید. با تمام موفقیتها و شکستهایتان به حضور خداوند بروید و اعتراف کنید که استانداردهای خداوند را برای محبت نداشتید و شاد باشید که خداوند به شما قدرت داده تا در زمانی دیگر بتوانید محبت کنید.
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
اول قرنتیان 13: 1-13
پرسشها برای اندیشیدن:
امروز در چه موقعیتی از خود محبت نشان دادهام؟
امروز در چه موقعیتی از خود محبت نشان ندادهام؟
آیا دلیلی وجود داشته است که نتوانستم آن طور که باید از خود محبت نشان دهم؟(مثلاً گرسنه، خسته و یا از شخصی عصبانی بودم) آیا برای رفع آن میتوانم کاری انجام دهم؟
دعا:
ای پدر دوست داشتنی! تو نسبت به ما صبور و سرشار از محبت هستی. تو به راحتی خشمگین نمیشوی و به دنبال راههای خودت نیستی. ما اغلب صبور یا با محبت نیستیم و میخواهیم دیگران طبق خواست ما کارها را انجام دهند. لطفا ما را برای بیمحبت بودنمان در مقابل دیگران ببخش و گناهانمان را آنچنان که غرب از شرق دور است از ما دور کن (مزمور 103: 12). ما دوست داریم که بیشتر و بیشتر از درون به شباهت عیسی درآییم تا نام تو را جلال دهیم. آمین!
روز پانزدهم: چهارشنبه هفته سوم
پس مردم را با شاگردان خود خوانده، گفت: «هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته، مرا متابعت نماید.» مرقس 8: 34
یکی از جالب توجه ترین چیزهایی که از کتاب مقدس میآموزیم این است که عیسی مسیح با علم به اینکه قرار است بر روی صلیب بمیرد به روی زمین آمد. در اینجا مثال دیگری از پیشدانی مسیح نسبت به مرگش و پذیرفتن کشته شدن برای گناهان ما وجود دارد. او همچنین میداند که چه چیزی در انتظار کسی است که میخواهد شاگرد مسیح باشد؛ آن شخص باید مسیح را در رنجهایش متابعت کند.
اگر میخواهیم به دنبال او برویم به این معنا است که باید خواستهها، امیدها و رویاهایمان را کنار بگذاریم و زندگیمان را در او بیابیم. عیسی در ادامهی این بحث میگوید که اگر شخصی بخواهد زندگی خودش را همانطوری که هست نگه دارد، در نهایت آن را از دست خواهد داد ولی شخصی که زندگیش را از دست میدهد، در واقع آن را در مسیح برای ابدیت حفظ کرده است. زمانیکه خواستهها، امیدها و رویاهایمان را کنار میگذاریم، خداوند جایگزینهایی بهتر و رضایت بخشتر از آنها را به ما میدهد. خداوند به جای آنها برکتهای روحانی، روح مقدسش را برای اطمینان از ارثیهای که داریم و امیدی مطمئن نسبت به چیزهایی که در انتظارمان است را جایگزین میکند (افسسیان 1: 3، 14).
برداشتن صلیب در حقیقت به معنای رنج کشیدن است. صلیب ابزاری برای شکنجه دادن بود؛ ابزاری برای مرگی آهسته و دردناک بر اثر خون ریزی و خفگی. ما در این زندگی در پی نجات دهندهای مصلوب شده هستیم و او ما را به مشارکت در رنجهایش دعوت میکند تا بتوانیم با او در رستاخیزش نیز شریک باشیم (فیلپیان 3: 10). خوشبختانه تجربه ما از صلیب، مسیری به سمت رهایی است. ممکن است که در ابتدا به نظر دردناک بیاید و البته تجربههایی از درد وجود دارد ولی موضوع این است که مسیح جریمهی ما را پرداخت کرده و ما صلیبمان را تنها به عنوان نشانهای از رنج بر دوش میکشیم چراکه مسیح بار گناهانمان را برداشته و برای ما جانش را داده است. مرگ ما به صورت روحانی و مردن نسبت به خود، خواستهها و گناهانمان و زنده شدن در مسیح است. شاید برای شخصی که ایماندار نیست وحشتناک به نظر آید ولی ما به عنوان اشخاصی که از نو متولد شدهایم، از بار گناهانمان آزاد شدهایم و با شادی حاضریم که حیات مسیح را در زندگی خود داشته باشیم. ما از صلیب نمیترسیم بلکه از آن لذت میبریم چون راهی به سمت رهایی است. زمانی که حقیقتاً حیات خودمان را در مسیح بیابیم، هر چیزی که میخواستیم و نیاز داشتیم را در وی یافتهایم.
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
مرقس 8: 31-38
پرسشها برای اندیشیدن:
امیدها و رویاهای من چیست؟
آیا به اندازهای به مسیح اعتماد دارم که حاضر باشم امیدها و رویاهایم را به او بدهم؟
دعا:
ای خدای محبت! لطفاً کمکم کن محبت تو را چنان تجربه کنم که از کنار گذاشتن رویاها و امیدهایم هراس نداشته باشم بلکه در عوض اعتماد داشته باشم که تو چیزهای بهتر و عملیتری را برای من در مسیح کنار گذاشتهای. آمین!
روز شانزدهم: پنجشنبه هفته سوم
لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت: «خداوندا، مرا دریاب.» عیسی بی درنگ دست آورده، او را بگرفت و گفت: «ای کم ایمان، چرا شک آوردی؟» متی 14: 30-31
در انجیل متی روایتی ثبت شده است که در آن پطرس مشاهده میکند که عیسی در میان طوفان بر روی آب قدم میزند. در اینجا ترجمه فارسی دقیق نیست. در آیه 24 میخوانیم که “باد بر خلاف قایق میوزید” ولی در یونانی نوشته شده است که شرایط از طوفان هم بدتر بود. پطرس شدیداً میخواست کاری را انجام دهد که عیسی داشت انجام میداد. پس از عیسی خواست که به او نیز اجازه دهد تا بر روی آب قدم بزند. عیسی این کار را انجام داد و پطرس همانند عیسی شروع به قدم زدن به روی آب کرد ولی چون در میان طوفان بودند ترس در او رخنه کرد.
وقتی در زندگیمان با زمانهای سخت مواجه میشویم، معمولا همان کاری را انجام میدهیم که پطرس انجام داد. به جای اینکه نجات دهندهمان را ببینیم، مشکلات را میبینیم و ترس وجودمان را فرا میگیرد. زمانیکه با بیماری، از دست دادن عزیز، بحرانهای مالی یا ناعدالتی مواجه میشویم، در محاصرهی آنها قرار میگیریم و شروع به غرق شدن در آن میکنیم و چون در جایمان میخکوب شدهایم و چشمانمان به نجات دهندهمان نیست، مشکل تبدیل به مشکلی بزرگتر میشود. عیسی بسیار بزرگتر از هر طوفانی است که به ما میکوبد و اگر چشمانمان را به او بدوزیم، دیگر مشکلاتمان ترسناک نبوده و ما را محصور نخواهند کرد.
پطرس به صورت ارادی خواست که با عیسی در طوفان قدم بزند؛ او از عیسی خواست تا به او فرمان دهد که به دنبالش برود. اگر ما به دنبال مسیح حرکت میکنیم، همانطور که خودش گفته است، در زندگیمان با مشکلات مواجه میشویم ولی خود او نیز گفته است که دل قوی دارید چون که به دنیا غالب آمدهام (یوحنا 16: 33). ما به عنوان پیروان مسیح به صورت ارادی در وسط طوفانها قدم خواهیم زد چون در آنجا بیشتر به شباهت او در خواهیم آمد.
هنگامی که با ایمان به دنبال عیسی در حرکت هستیم، زمانهایی پیش میآید که با طوفانی مواجه شویم و مانند پطرس عمل کنیم. وقتی پطرس طوفان را دید شروع به فرو رفتن در آب کرد ولی در آن غرق نشد چون نجات دهنده را به یا آورد و با ایمان نزد او فریاد زد که “خداوندا، مرا دریاب”. رحمت مسیح بسیار عظیم است و با اینکه لیاقت نجات یافتن را نداریم، ما را نجات میبخشد. زمانیکه این اتفاق میافتد، پیام عیسی برای ما همان چیزی است که به پطرس گفت؛ “ای کم ایمان، چرا شک کردی؟”. بیاید به جای فرو رفتن در آب، چشمانمان را به مسیح بدوزیم!
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
متی 14: 22-23
پرسشها برای اندیشیدن:
چطور میتوانم چشمانم را بهتر به مسیح بدوزم؟
چطور توانستهام امروز یا این هفته چشمانم را بهتر به مسیح بدوزم؟
دعا:
ای خدای قادر و مقدس! ممنونیم که وقتی تو را صدا میزنیم، نجاتمان میدهی. متشکریم که وقتی در مشکلات گرفتار میشویم، از ما ناامید نمیشوی. ای خداوند به ما رحم کن و چشمانمان را به سوی خودت برافراز تا ببینیم که چه کسی هستی، تا به تو اعتماد کنیم و برای جلال تو و شادی بیشتر خودمان، بهتر از قبل با تو قدم بزنیم. آمین!
روز هفدهم: جمعه هفته سوم
و چون وقت رسید، با دوازده رسول بنشست. و به ایشان گفت: «اشتیاق بی نهایت داشتم که پیش از زحمت دیدنم، این فصح را با شما بخورم. زیرا به شما میگویم از این دیگر نمیخورم تا وقتی که در ملکوت خدا تمام شود.» لوقا 22: 14-16
عیسی مسیح -همان خدای مجسم شده در بدن انسان- اشتیاق داشت که فصح را با رسولان بخورد. این به نظر کمی عجیب میرسد چراکه او، همراه با خدای پدر و روحالقدس از ازل و پیش از آغاز زمان در اتحادی بدون نقص و در هماهنگی کامل با یکدیگر قرار داشتند. آنها برای شاد بودن نه مایل به چیزی بودند و نه نیاز به چیزی داشتند بلکه از با هم بودن لذت میبردند و در محبت کامل زندگی میکردند. حال با آنکه عیسی هنوز در رابطه با دیگر اعضای تثلیث است، از مشارکت کردن با گناهکاران لذت میبرد. انسانی که ناقص است به هیچ وجه قادر نیست خداوند را آنچنان محبت کند که خدا او را محبت میکند. اگر عیسی فقط انسان بود (الوهیت نداشت) با شرایطی که قرار بود برایش اتفاق بیفتد به هیچ وجه نمیتوانست مشتاق به خوردن چیزی باشد. شاید به جای این کار، به خاطر بخت بدش با ناراحتی شیون سرمیداد و یا خدا را زیر سوال میبرد ولی عیسی اشتیاق داشت که با پیروانش بنشیند و چیزی بخورد. فعل “اشتیاق داشتم” از نظر دستوری به معنای داشتن اشتیاق از زمانی در گذشته است. او برای چه مدتی اشتیاق داشته تا این شام را با آنها بخورد؟ فرضیهی ما دربارهی مدت آن میتواند خارج از محدودهی زمان باشد؛ خداوند پیش از آغاز زمان این علاقه را “داشت” چون نقشهی نجات، پیش از بنیاد عالم طرح ریزی شده بود (افسسیان 1: 4-5؛ مکاشفه 13: 8). عیسی داشت به آنها نشان میداد که محبتش به آنها برای وارد کردنشان به مشارکت با خداوند تا چه حدعظیم بوده است.
“اشتیاق بینهایت” ترجمه خوبی برای این قسمت است. کلمات استفاده شده در یونانی برای اینجا، شدت احساسات موجود در کلمات عبری را توصیف میکنند. در واقع دانشمندان معتقدند که لوقا دقیقاً کلمات استفاده شده توسط عیسی را نگاشته است چون این روش نگارش، روشی است که در نوشتههای عبری آن دوران برای افزودن تاکید مضاعف به موضوع مورد بحث استفاده میشد. ترجمه کلمه به کلمه عبارت استفاده شده در اینجا چیزی شبیه به این خواهد بود: “با اشتیاق مشتاق بودم”. ما در فارسی به این شکل صحبت نمیکنیم و به همین دلیل ترجمه دقیق آن مشکل است. عیسی اشتیاق بیپایانی داشت که آن روز فرا برسد. تفکر به اینکه شام آخر برای پادشاهی همچون عیسی مسیح میتواند آنقدر پرمعنا باشد بسیار فوقالعاده است.
او اشتیاق داشت که با مردم چیزی بخورد. خوردن چیزی با دیگران میتواند به معنای صمیمت، به اشتراک گذاشتن چیزی شخصی، گذراندن زمان با دوستان و اقوام در کنار آتش، تعریف کردن خاطرات، خنده، شادی و گفتگوهای هدفمند و عمیق باشد. عیسی با علم به اینکه چه چیزی در پیش است مشتاق بود که با دوستانش وقت بگذراند و پیش از آنکه ترکشان کند آنها را تعلیم داده و تشویق کند. این لحظات آخر برای او بسیار مهم بود؛ عیسی به آنها خدمت کرد، برایشان دعا کرد و تعلیمشان داد و آخرین لحظات زندگیش را با آنها به اشتراک گذاشت. محبت خداوند سرشار و غنی است؛ آنچنان غنی که برای محبت کردن به ما، نیازی نیست آنچنانکه او ما را دوست دارد، دوستش داشته باشیم! او محبتش را بیشتر و بیشتر میدهد چون خودش محبت است (اول یوحنا 4: 8). محبت و از خودگذشتگی او فراتر از فهم و درک بشری است.
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
اول یوحنا 4: 7-12
پرسشها برای اندیشیدن:
آیا خداوند را به خاطر کاری که برایم انجام داده است دوست دارم یا برای چیزی که فکر میکنم میتوانم از او دریافت کنم؟
آیا مشتاق این هستم که زمانم را با او صرف کنم یا آن را عملی عذاب آور میبینم؟
دعا:
ای خداوند! به خاطر اینکه دوستمان داری از تو سپاسگزاریم. به خاطر اینکه مشتاق هستی تا زمانت را با ما صرف کنی متشکریم. به خاطر نشان دادن محبت عظیمت بر روی صلیب به ما، از تو ممنونیم. کمکم کن تا تو را هر روز بیشتر محبت کنم؛ نه به خاطر چیزی که ممکن است اکنون از تو بخواهم بلکه به خاطر کاری که برایم انجام دادی. کمکم کن تا اشتیاقم نسبت به تو عمیقتر شود و محبت عظیمت که خارج از فهم است را درک کنم. آمین!
روز هجدهم: شنبه هفته سوم
زیرا به شما میگویم از این دیگر نمیخورم تا وقتی که در ملکوت خدا تمام شود. لوقا 22: 16
وقتی در ایران زندگی کمی راحتتر بود، مردم منتظر دیگر اعضای خانواده میماندند تا با هم غذا بخورند و مهم نبود که شخص چقدر گرسنه بود؛ به او گفته میشد که مثلاً “بابا داره میاد” یا “داداشت تو راهه”! هیچ چیز بهتر از صرف غذای دسته جمعی با عزیزانت نیست، حتی اگر غذا بسیار ساده باشد. معمولاً وقتی به خانه کسی میرویم برایمان چای، شیرینی و میوه میآورند و اگر مدت زمان این ملاقات طولانی باشد، حتماً غذایی را نیز برایمان در نظر میگیرند. شاید توصیف احساسمان در زمانیکه با دوستان یا اقواممان وقت میگذرانیم دشوار باشد ولی به صورت کلی میتوان گفت احساس خوبی است.
در اینجا عیسی در حال خوردن شام آخر با شاگردانش است و به آنها میگوید که چنین غذایی را تا زمانیکه پادشاهی خداوند به انجام برسد دیگر نخواهد خورد. این باورنکردنی است! فقط این صحنه را تصور کنید؛ عیسی همراه با خدای پدر و روحالقدس در رابطهای عالی، محبت آمیز و بینقص به سر میبرند. آنها در رابطهشان نیاز به هیچ چیز دیگری ندارند پس چرا جشن نمیگیرند؟ دلیلش این است که منتظر شما هستند. آنها منتظرند تا تمامی دختران و پسران خداوند رسیده و برای پادشاهی آسمانی حاضر شوند. شما جزء اعضای خانواده خدا هستید و او منتظر رسیدنتان به خانه است، او چشم به راه شما است.
آن روز که پادشاهی خداوند به صورت کامل برقرار شود، ما به جشن بزرگی وارد خواهیم شد. توصیف چندانی دربارهی چگونگی آن روز در کتاب مقدس وجود ندارد ولی میدانیم رسیدن به خانه و بودن در کنار عزیزانمان پس از یک فراق بسیار طولانی، چه حسی دارد. این حس، تنها سایهای از چیزی است که در انتظارمان است. زمانیکه به آنجا برسیم، پیروزی کامل بر شیطان را تجربه خواهیم کرد و از طبیعت کهنهمان کاملاً آزاد خواهیم شد. با کسی روبهرو میشویم که تمام زندگیمان مشتاق شناخت بیشترش بودیم و دیگر میتوانیم برای تمام ابدیت او را بشناسیم! مطمئن باشید هیچگاه از نگاه کردن به خداوند و تجربه کردن بیشتر او خسته نخواهیم شد.
متنهای پیشنهادی برای مطالعه:
مکاشفه 19: 6-10
پرسشها برای اندیشیدن:
متعلق بودن به یک خانواده چه حسی دارد؟
این حس چقدر با متعلق بودن به خانوادهی الهی متفاوت است؟
دعا:
ای پدر آسمانی! برای پذیرفتنمان در خانوادهی خودت و دادن مکانی که متعلق به آن باشیم و در آن آرامی بگیریم از تو سپاسگزاریم. برای ارزش زیادی که برای فرزندانت قائل هستی از تو متشکریم؛ آنقدر که حاضری منتظرمان بمانی! کمکمان کن تا چشمانمان باز بوده و جلال، رحمت و محبتت را ببینیم. در نام مسیح، آمین!