
و در وی شما نیز با هم بنا کرده میشوید تا در روح مسکن خدا شوید.
افسسیان ۲: ۲۲
سکونت الهی
آموزه ساکن شدن خداوند در یک شخص، یکی از مهمترین آموزههایی است که در کل عهد جدید وجود دارد و معنا و مفهوم آن برای یک شخص مسیحی آنقدر باارزش و گرانبها است که در قالب کلمات نمیگنجد و بیتوجهی به آن رنجی ناشی از شکستی عظیم ایجاد میکند. پولس رسول برای مسیحیان افسس اینگونه دعا کرد که «مسیح در دلهای آنان به وسیله ایمان ساکن شود». قطعاً برای درک کامل پیامدهای این حقیقتِ شیرین، به ایمانی بیش از حدِ متوسطِ سرزندگی و شادابی نیاز است.
بیشک عهد جدید تعلیم میدهد که خودِ خداوند در طبیعت و وجودِ فرزندان راستینش ساکن میشود. حال این حقیقت چگونه به انجام میرسد، من نمیدانم؛ همانطور که نمیدانم روح چگونه در جسم سکونت دارد! پولس رسول این شگفتی که خداوند در انسان ساکن میشود را در کلوسیان ۱: ۲۷ «رازی عظیم» (دولتِ جلالِ این سِر) خوانده است؛ «… که آن، مسیح در شما و امیدِ جلال است». حال اگر این آموزه با مفاهیم علمی در تناقض باشد و یا حتی امری غیرممکن به نظر بیاید، باید کماکان به چیزی که از دهان خداوند بیان شده است ایمان داشته باشیم. «حاشا! بلکه خدا راستگو باشد و هر انسان دروغگو …» (رومیان ۳: ۴).
حال خداوند چگونه سکونتی را دوست دارد؟ حال طبیعت ما پیش از آنکه خداوند بیاید و وارد خانهٔ بدنمان شود باید چه شرایطی داشته باشد؟ خداوند به جز قلبی پاک و ذهنی متمرکز و واحد، چیزی نمیخواهد. خداوند به چهارچوبی فاخر، قالیچهای از مشرق زمین و گنجینههای هنری باستان نیاز ندارد. بلکه او خلوص، صداقت، شفافیت، فروتنی و محبت را دوست دارد.
ای پدر آسمانی، لطفاً به من طهارت، امانت، راستی، خلوص و تمرکز عطا کن تا بتوانم همان ابزاری باشم که تو میخواهی.
برگرفته از آثار W. A. Tozer