
پس معنی مثل برزگر را بشنوید: وقتی شخصی مژده پادشاهی خدا را میشنود ولی آن را نمیفهمد شیطان میآید و آنچه را که در دل او کاشته شده میرباید. این بذری است که در وسط راه افتاده بود. دانهای که در سنگلاخ میافتد مانند کسی است که تا پیام را میشنود با شادی میپذیرد، ولی در او ریشه نمیگیرد و دوام نمیآورد. پس وقتی به سبب آن مژده زحمت و آزاری به او برسد فورأ دلسرد میشود. دانهای که به داخل خارها افتاد مانند کسی است که پیام را میشنود اما نگرانیهای زندگی و عشق به پول آن پیام را خفه میکند و ثمر نمیآورد و دانه کاشته شده در زمین خوب به کسی میماند که پیام را میشنود و آن را میفهمد و صد یا شصت و یا سی برابر ثمر به بار میآورد. متی 13: 18-23
متی تعالیم عیسی را به پنج سخنرانی بزرگ تقسیم کرده است که حکایت چهار نوع زمین، در سومین گروه از این تعالیم قرار دارد. برخی این مثل را تحت عنوان «مثل چهار نوع بذر» یا «مثل برزگر» میشناسند که با توجه به مفهوم آن، «مثل چهار نوع زمین» عنوان مناسبتری برای آن به نظر میآید. صد البته که نقش «بذر» در این داستان بسیار مهم است ولی این مثل به دو موضوع مختلف اشاره دارد؛ اولاً خاکهای متفاوت (انسانهای متفاوت) و عکسالعملهای متفاوت به پیام انجیل و دوماً دعوت ما به آزمایش خودمان و تفکر به اینکه دوست داریم چه نوع زمینی باشیم.
حکایت و توضیحش کاملاً واضح و مشخص است. در نهایت متوجه میشویم که سه شخصِ اول، قلبشان سخت است ولی آن که در آیه 4 و 19 توصیف میشود، سختدلیش واضحتر و نمایانتر است چون هیچ علاقهای به پیام انجیل نشان نمیدهد. قلب او به اندازهای سخت شده است که تحت هیچ شرایطی اجازه نفوذ بذر را نمیدهد و آن دانه توسط شیطان و همراهانش که در ادبیات یهودیان قرن اول معمولاً به پرنده تشبیه میشدند، خورده میشود.
آنانی که پس از ابراز تمایل به پیروی از مسیح، از او دور میشوند، نوع دوم و سوم خاک هستند. اگر گیاه در خاک نیکو ریشه ندوانده باشد، در زیر گرمای آفتاب خشک خواهد شد. برخی خود را ایماندار نشان میدهند ولی زمانی که جفاها و سختیها فرا برسد، هویت واقعی خود را نمایان میکنند (20-21)، همانند آنانی که در قرن اول با بروز سختیها عیسی را رد کردند (عبرانیان 3: 12). برخی دیگر نیز مانند گیاهانی که توسط علفها خفه میشوند، با این دنیا و عشق به پول درگیر میشوند و پیام انجیل را به کناری میاندازند (7، 22). این سرنوشت دردناک و وحشتناک در انتظار آنانی است که خود را اسیر چنین چیزهایی کردهاند و معمولاً هم از اوضاع خطرناکشان آگاه نیستند تا زمانی که کار از کار میگذرد. این افراد خودشان را مسیحی میدانند در صورتی که ثروتشان را پرستش میکنند (مرقس 10: 17-22).
چهارمین نوع خاک، متفاوت است. او شخصی است که پیام انجیل را فهمیده، پذیرفته و زندگیش را وقف آن کرده است و به همین خاطر ثمره میدهد (8-9، 23). توجه داشته باشید که مقدار ثمرات مهم نیست بلکه نفس ثمره دادن اهمیت دارد. جان کلوین میگوید: “حاصلخیزی خاکی که سی برابر ثمره میدهد کمتر از خاکی است که صد برابر ثمره میدهد … [ولی عیسی] همه خاکهایی که ثمره میدهند را در یک رده قرار میدهد چون در نهایت هیچ یک از آن زمینها، کارگران و برزگر را برای برداشت محصول ناامید نکردهاند.”
متیو هنری مینویسد: “وجه تمایز خاک نیکو با بقیه، یک کلمه است؛ حاصلخیزی! عیسی نمیگوید که این زمین نیکو، سنگ نداشت یا خار در آن رشد نمیکرد ولی هیچ چیز نتوانست مانع ثمره دادن زمین شود”. امکان این وجود دارد که در خاک نیکوی قلب یک ایماندار، سنگ و علف نیز وجود داشته باشد ولی چنینی موانعی نمیتواند جلوی باروری او را بگیرد. از خودتان بپرسید آیا با وجود گناه در زندگیتان، برای مسیح ثمره میدهید؟
پدر آسمانی! اعتراف میکنم که در من طمع، عشق به دنیا، ریاکاری و به طور کلی گناه وجود دارد و به همین خاطر نیاز به تو دارم. زمین قلبم را به حضور تو میآورم و خواهش میکنم آن را به زمینی حاصلخیز بدل کنی. لطفا کمکم کن تا زمین زندگیم را از وجود خار، علف و سنگ پاک کنم تا بتوانم ثمرات بیشتری برای پادشاهی تو به عمل آورم، تا شادتر باشم و از وجود تو بیشتر لذت ببرم، تا بتوانم نور تو را بهتر به اطرافیانم بتابانم. به نام یگانه فرزندت عیسای مسیح، آمین!
برای مطالعه بیشتر به آیات زیر نگاه کنید:
اشعیا 32: 9-20/ حزقیال 17/ کلوسیان 1: 9-12/ اول یوحنا 2: 19
اقتباسی از لیونر مینیستری ((Ligonier ministry