
که او را اگرچه ندیدهاید، محبت مینمائید و الان اگرچه او را نمیبینید، لکن بر او ایمان آورده، وجد مینمائید با خرمیای که نمیتوان بیان کرد و پر از جلال است. اول پطرس 1: 8
… خرمیای که پر از جلال است.
خرمی یا شادی و لذت پر جلال به چه معنا است؟ شادی و لذت چگونه میتواند پرجلال باشد؟
اگر دقت کرده باشید، اطراف انسانهای شاد همیشه شلوغتر از افرادی است که غمگین و ناراحت هستند. علت آن هم این است که انسان به صورت طبیعی علاقه به شادی دارد و جذب انسانهای شاد و شرایط شادی بخش میشود. معمولاً وقتی شخصی از شادی قهقهه میزند، توجه دیگران را به خود جمع میکند و همه میخواهند دلیل شادیش را بدانند چون میخواهند اگر ممکن باشد، با دانستن آن و یا داشتنش، آنها نیز شاد شوند و لذت ببرند.
غم و شادی، احساساتی متضاد هستند که بر اثر مواجه شدن با موقعیتها و شرایط مختلف در انسان به وجود میآیند. انسان میتواند در آنِ واحد، هم شاد باشد و هم ناراحت ولی معمولاً آن احساسی که قویتر باشد خود را بیشتر نمایان میکند. هم غم و هم شادی، بسته به دلیل به وجود آمدنشان میتوانند موقتی، دائمی، سطحی و یا عمیق باشند.
افرادی که مخاطبان پطرس در این رساله هستند، در موقعیت بسیار دشوار و ناراحت کنندهای به سر میبردند ولی به شکلی عجیب و غیر قابل وصف، شاد بودند. به عبارت دیگر، شادی آنها آنقدر عمیق و محکم بود که حتی جفای سنگینی همچون تبعید و ترد شدن از جامعه نیز نمیتوانست آن را تحت تاثیر قرار دهد و از بین ببرد. چنین شادی عظیم و استواری، پرجلال است؛ بدین معنا که عظیم و پرشکوه است و توجه دیگران را به خود جلب میکند. در چنین موقعیتی هراندازه که جفا و غم عظیمتر باشد، جلال و شکوه آن شادی بیشتر نمایان میشود و آنانی که نظارهگر شرایط هستند، نسبت به دلیل این شادی بیشر کنجکاو میشوند.
به جرأت میتوان گفت که اکثر مخاطبان پطرس با چشمان خودشان مسیح را ندیده بودند و هیچ یک از آنان در زمان دریافت این رساله نیز او را نمیدیدند ولی به او محبت میکردند و ایمان داشتند. ما نیز در شرایطی مشابه با آنان به سر میبریم. هیچ یک از ما مسیح را ندیدهایم و اکنون نیز نمیبینیم ولی به او ایمان داریم و همین شعفی وصف ناپذیر در ما به وجود آورده است.
شرایط اجتماعی کشورمان بسیار نابسامان است. فقر، بیکاری، گرانی، دزدی، فحشا، آلودگی هوا، سوء مدیریت و عوامل بسیار دیگری، غم و اندوهی عمیق در کشورمان به وجود آورده است و به هر سو نگاه کنیم، دلیلی قانع کننده برای ناراحتی پیدا میکنیم. با این حال اگر شادی نجات و شعف رهایی از گناه در درونمان شعلهور باشد، هم میتوانیم راحتتر از پس مشکلات برآئیم و هم باعث ایجاد شادی در خانواده، آشنایان و در نهایت در جامعه خود شویم. به یاد داشته باشیم که عیسای مسیح با استفاده از دوازده نفر از افراد سطح متوسط و پائین جامعه که یک نفرشان نیز خیانت کرد، دنیا را دگرگون ساخت نه با قدرت نظامی و یا اشخاص نخبه! اگر شادی نجات در درون ما قرار داشته باشد و با مطالعه کلام خداوند و دعا، قوتمان را از او دریافت کنیم، میتوانیم انسانها و در نهایت جامعه را، از درون به بیرون تغییر دهیم. شاید به نظر غیر ممکن برسد ولی خدای ما، خدای غیر ممکنها است.