razgahanجشن انتظار (Advent)

جشن انتظار: روز بیست و هفتم

تولد عیسای مسیح مبارک!

Merry Christmas


و در آن ایام حکمی از اوغُسْطس قیصر صادر گشت که تمام ربع مسکون را اسم نویسی کنند. و این اسم نویسی اول شد، هنگامی که کیرینیوس والی سوریه بود. پس همه مردم هر یک به شهر خود برای اسم نویسی می‌رفتند. و یوسف نیز از جلیل از بلده ناصره به یهودیه به شهر داود که بیت لحم نام داشت، رفت. زیرا که او از خاندان و آل داود بود. تا نام او با مریم که نامزد او بود و نزدیک به زاییدن بود، ثبت گردد. و وقتی که ایشان در آنجا بودند، هنگام وضع حمل او رسیده، پسر نخستین خود را زایید. و او را در قنداقه پیچیده، در آخور خوابانید. زیرا که برای ایشان در منزل جای نبود. و در آن نواحی، شبانان در صحرا بسر می‌بردند و در شب پاسبانی گله‌‌‌های خویش می‌کردند. ناگاه فرشته خداوند بر ایشان ظاهر شد و کبریایی خداوند بر گرد ایشان تابید و بغایت ترسان گشتند. فرشته ایشان را گفت: «مترسید، زیرا اینک بشارت خوشی عظیم به شما می‌دهم که برای جمیع قوم خواهد بود. که امروز برای شما در شهر داود، نجات دهنده‌ای که مسیح خداوند باشد متولد شد. و علامت برای شما این است که طفلی در قنداقه پیچیده و در آخور خوابیده خواهید یافت.»  در همان حال فوجی از لشکر آسمانی با فرشته حاضر شده، خدا را تسبیح کنان می‌گفتند: «خدا را در اعلی علیین جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد.» و چون فرشتگان از نزد ایشان به آسمان رفتند، شبانان با یکدیگر گفتند: «الآن به بیت لحم برویم و این چیزی را که واقع شده و خداوند آن را به ما اعلام نموده است ببینیم.» پس به شتاب رفته، مریم و یوسف و آن طفل را در آخور خوابیده یافتند. چون این را دیدند، آن سخنی را که درباره طفل بدیشان گفته شده بود، شهرت دادند. و هر که می‌شنید از آنچه شبانان بدیشان گفتند، تعجب می‌نمود. اما مریم در دل خود متفکر شده، این همه سخنان را نگاه می‌داشت. و شبانان خدا را تمجید و حمد کنان برگشتند، به سبب همه آن اموری که دیده و شنیده بودند چنانکه به ایشان گفته شده بود

لوقا 2: 1-20

 بر خداوند در آسمان و بر زمین جلال باد! این دیگر چگونه جلالی بود که فرشتگان درباره‌اش می‌سرودند؟ کسی که همه حقوق خود را کنار گذاشت و به خاطر ما پائین‌ترین جایگاه را برای خود انتخاب کرد. کسی که مادرش در زمان بارداری هنوز ازدواج نکرده بود و فرزندی نامشروع به حساب می‌آمد. در آن برهه از تاریخ انگ فرزند نامشروع بودن با مسیح می‌ماند و روابط اجتماعی او را دچار مشکل می‌کرد. کسی که فقیر بود! آنها جای مناسبی را برای به دنیا آمدن او نداشتند. کسی که پناهنده شد! آنان مدت زمانی اندک پس از تولد عیسی به دلیل اینکه هیرودیس کودکان آن منطقه را می‌کشت پناهنده شدند. این مجلل‌ترین راه برای ورود به دنیا نبود! در زندگی او افراد بسیاری بودند که نام او را می‌خواندند، او را پرستش می‌کردند و به دنبالش می‌رفتند ولی مخالفان او بسیار بیشتر بودند. مرگش زجرآور بود و حتی ذره‌ای رحمت هم به او نشان داده نشد. سربازان او را مسخره کردند، او را تا جایی که بدنش پاره پاره شد کتک زدند، عضلاتش از زیر پوستش نمایان گردید و به دلیل دادن خون‌ریزی زیاد، بیهوش شد. سپس او را عریان در مکانی عمومی به صلیب میخکوب کردند. چرا خالق دنیا باید چنین جایگاه پستی را در دنیا انتخاب می‌کرد؟ او نیازی به این کار نداشت! او می‌توانست مانند یک پادشاه قدرتمند بیاید و دشمنانش را بکشد. ولی یک لحظه صبر کن! دشمنان او چه کسانی بودند؟ گناه‌کاران! آیا من و شما جزء گناه‌کاران نبودیم؟ پس او خود را به خاطر محبت عظیمش به دشمنانش، به من و شما عذاب داد. او این کار را انجام داد تا در زمان سختی کمکتان کند تا بتوانید در او آرامش بیابید. او این کار را برای شفای ما انجام داد! ما به زخم‌های او از نظر روحانی شفا یافتیم و روزی هم در آسمان و زمین جدید به صورت فیزیکی شفا خواهیم یافت. حمد و جلال بر نام خداوند!


تولد عیسای مسیح مبارک!

Merry Christmas

Leave a Reply

Your email address will not be published.

Back to top button